تا ترا جسم و جان شکار بود
هر که را دل بود، فگار بود
کشت خال لب توام، آری
مگس شهد زهردار بود
هر کسی کز لب تو می نوشد
تا زید هم در آن خمار بود
آن زمانی که سوی تست دو چشم
این دوا کاشکی دوچار بود
هر که در کوی شاهدان می خورد
پیش ما مسجدش چه کار بود؟
پارسایی که چون جوانانست
در نمازش کجا قرار بود؟
مست اگر دوزخیست، گو می باش
عاشقان را ز توبه عار بود
غم مرا سوخت، ورچه شرح دهم
بی غمان را کی استوار بود؟
گریه ام خوش نیایدت، آری
شربت درد خوشگوار بود
در دلم با چنین روارو غم
خرمی را چگونه بار بود
پای تو زین پس و سر خسرو
عمر باید که پایدار بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا فلک را همی مدار بود
خاک را اندرو قرار بود
باز را در قفس چه کار بود؟
جای او دست شهریار بود
تا به وقتی که عرض کار بود
گرچه درویش تاجدار بود
هر که در بند زلف یار بود
در جهانش کجا قرار بود؟
وانکه چیند گلی ز باغ رخش
در دلش بس که خار خار بود
وانکه یاد لبش کند روزی
[...]
عشق را جان بیقرار بود
یاد جان پیش عشق عار بود
سر و جان پیش او حقیر بود
هر که را در سر این خمار بود
همه بر قلب میزند عاشق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.