سبزه ها نو دمید و یار نیامد
تازه شد باغ و آن نگار نیامد
نوبهار آمد و حریف شرابم
به تماشای نوبهار نیامد
چشم من جویبار گشت ز گریه
سرو من سوی جویبار نیامد
آمد آن گل که باز رفت ز بستان
وه که آن آشنای یار نیامد
عمر بگذشت و زان مسافر بدخو
یک سلامی به یادگار نیامد
خوبرویان بسی بدیدم، لیک
دل گمگشته برقرار نیامد
با چنین آه و اشک، چو باران
شاخ امید من به یار نیامد
آن صبوری که تکیه داشت بر او دل
در چنین وقت هیچ کار نیامد
خون دل خوردم و بسوختم، آری
بر کس آن باده خوشگوار نیامد
آنچه از غم گذشت بر دل خسرو
هر کرا گفتم استوار نیامد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به حسرت و اندوه خود از عدم حضور یار و محبوبش اشاره میکند. با رویش سبزهها و آمدن بهار، او انتظار دیدار معشوق را دارد، اما یار باز نمیآید. گلها میآیند و میروند، اما خبری از آشنای محبوب نیست. شاعر از غصه و اشک میگوید و اشاره میکند که تمام صبرش در این زمان بیفایده است. در نهایت، احساس میکند که تمامی تلاشها و امیدهایش به خاطر غم و دوری یار بینتیجه مانده است. این شعر حالتی عاطفی و پر از ناامیدی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چمنها سبز و تازه شدهاند و بهار آمده، اما آن معشوق همچنان نیامده است. باغ پر از رنگ و بوی زندگی است، ولی دلبر من هنوز به دیدار من نرسیده است.
هوش مصنوعی: بهار تازه فرا رسیده و دوستانم که همیشه با هم به نوشیدن شراب مشغول بودیم، به تماشای زیباییهای این بهار نیامدهاند.
هوش مصنوعی: چشم من چون جویباری از اشک جاری شد، اما موی سروی که به آن فکر میکردم، به سمت جویبار نیامد.
هوش مصنوعی: گل زیبایی که به باغ آمد، دوباره رفت و افسوس که آن دوست آشنای من هنوز نیامده است.
هوش مصنوعی: عمر سپری شد و از آن مسافر بدخلق حتی یک سلام هم به یادگار نماند.
هوش مصنوعی: من چهرههای زیبا و دلنشین زیادی دیدهام، اما دلباخته من هرگز آرام نمیگیرد و به حال طبیعی خود برنمیگردد.
هوش مصنوعی: با این همه اندوه و اشک، مثل باران، امیدم به دیدار یار به نتیجه نرسید.
هوش مصنوعی: در این شرایط سخت و دشوار، آن صبوری که دل به آن وابسته بود، هیچ کارساز نبود.
هوش مصنوعی: از سختی و دردهایی که تحمل کردم، کسی نتوانست آن لذت و شادی واقعی را که من تجربه کردم، بچشد.
هوش مصنوعی: هر چه که من از غم و دلتنگی خسرو تعریف کردم، هیچکس نتوانست به خوبی درک کند یا باور کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز بآخر رسید و یار نیامد
هیچکس از پیش آن نگار نیامد
گفتم با او غمی بگویم اکنون
با که بگویم که غمگسار نیامد
اینهمه بر من ز روز گاربد آمد؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.