ای که بر من جور تو بسیار شد
زاریم بشنو که کارم زار شد
من که اندر سر جنونی داشتم
خاصه سودای تو با آن یار شد
تا لبت بر نقطه جان خط کشید
نقطه جان من از پرگار شد
تا تو دست و پا نهادی حسن را
نیکوان را دست و پا بیکار شد
دوش پنهان می کشیدم زلف تو
چشم مستت ناگهان بیدار شد
از عزیزی مردم چشم منی
گر چه در چشم تو مردم خوار شد
خسرو از ابروی خود سازد کمان
پس به پیش خسرو خاور کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوقش سخن میگوید. او از درد و رنج حاصل از عشق میگوید و توضیح میدهد که چگونه جنون عشق او را در بر گرفته است. وقتی که معشوق لبش را بر جان او میکشد، او دیگر نتوانسته تحمل کند و در اثر زیباییهای او، اطرافیانش بیکار و ناامید میشوند. او همچنین از لحظاتی یاد میکند که در خفا به زلف معشوق نگاه میکند و چشمان مستش ناگهان بیدار میشود. شاعر به نوعی از ضعف خود در برابر زیبایی معشوق پرده برمیدارد و به تأثیرات آن بر زندگیاش اشاره میکند. در پایان، شاعر به شکل استعاری به ابروی معشوق اشاره میکند که مانند کمانی است که خسرو میسازد و زیبایی او را توصیف میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که زیادی بر من سخت گرفتهای، حال و روزم بهقدری بد شده که تو باید بدانی اوضاع من بسیار خراب است.
هوش مصنوعی: من که در سرم جنونی داشتم و خاصه آرزوی تو در دل داشتم، با آن شخص دیگر به چالش پرداختم.
هوش مصنوعی: وقتی لبهایت بر نقطهی حیاتی من تماس پیدا کردند، آن نقطهی حیاتی من بهواسطهی عشق و احساس، تبدیل به یک دایرهی وسیع و معنادار شد.
هوش مصنوعی: وقتی تو به حسن و زیبایی توجه کردی، نیکوکاران و خوبان دیگر بیکار شدند.
هوش مصنوعی: دیشب در حالی که با خیال تو بودم، ناگهان چشمان مستت بیدار شد و من متوجه شدم.
هوش مصنوعی: هر چند که به خاطر عزیز بودن تو، من در چشم تو بیارزش شدم، اما برای مردم چشم و نظر تو همیشه برای من بااهمیت است.
هوش مصنوعی: خسرو با ابروی خود کمانی میسازد و سپس به سمت شرق حرکت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جوهرت در گوش صاحب راز شد
زآنکه او با اهل حق همراه شد
مهر تلخان را به شیرین میکشد
زانک اصل مهرها باشد رشد
ترک من چون تیر مژگان برکشد
ماه گردون را سپر در سر کشد
در دلم تیرش ترازویی شود
وز درون سینه جان می برکشد
چون رسن بازی کند زلفین او
[...]
حکمت آن گر ز تو پوشید شد
خودمشو منکر که خواهد دیده شد
این خنک آنکو بحیرت باز شد
فارغ از اوهام و از پندار شد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.