یار من گویند آنجا گاه گاهی بگذرد
راضیم گر در دلش از بعد ماهی بگذرد
بیهشم در راهش افتاده، مرا آگه کنید
گر درین ره سرو بالا کج کلاهی بگذرد
ای صبا، جانم ببر، در خاک کویش کن نثار
گر درین ره نگذرد آخر به راهی بگذرد
حال پامالان راه خویش می پرسی، مپرس
وای بر موران دران شارع که شاهی بگذرد
نیست آن دولت که بوسم پای میمونت، ولی
پای آن بوسم که در کوی تو گاهی بگذرد
غمزه با صدها بلای خویش نابخشودنیست
دیدن شاهی که با زین سان سپاهی بگذرد
خلق در فریاد و تو خوش میروی، من چون زیم؟
وه که گر ناگاهی از من تیر آهی بگذرد
زاه گرمم رو سیه شد روز، هم داری روا
کاینچنین روز سیه بر رو سیاهی بگذرد؟
در زنخدانت دل خسرو فتاد و غرق شد
همچو آن مستی که بر بالای چاهی بگذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به توصیف حسرت و longing عاشقانه میپردازد. شاعر به معشوقهاش اشاره میکند و میگوید که اگر گاهی به او نگاهی بیندازد، راضی است. او در حالتی بیخود و مسحور در مسیر عشق جا مانده و از دیگران میخواهد که او را از وضعیتش آگاه کنند. شاعر به زیبایی معشوق و تأثیرش بر دل و جان اشاره میکند، و نیز از سختیهای عشق و غم و اندوهی که در دل دارد، سخن به میان میآورد. به طور کلی، این شعر احساسات عمیق عاشقانه و تألم ناشی از دوری و جدایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عزیز من را میگویند که در برخی مواقع از آنجا عبور میکند، و من راضی هستم حتی اگر در دلش بعد از مدتها از من یاد کند.
هوش مصنوعی: من که بیخبر و بیهوا در مسیر او افتادهام، لطفاً مرا آگاه کنید اگر در این راه کسی با قامتی بلند و کلاهی کج عبور کند.
هوش مصنوعی: ای نسیم، جانم را ببر و در خاک کوی معشوق نثار کن. اگر در این مسیر بیفایده بگذرد، حداقل در یک راهی دیگر گذر خواهد کرد.
هوش مصنوعی: اگر در حال آسیب دیدگان و بیپناهانی که در راه خود پیش میروند، سوال کنی، باید بدان که چه حوادثی بر سر آنها میآید، چرا که ممکن است عظمت و قدرتی از کنارشان بگذرد و آنها از این دنیا کاملاً نادیده گرفته شوند.
هوش مصنوعی: من آن خوشبختی را نمیخواهم که بتوانم پای میمون تو را ببوسم، اما پای کسی را میبوسم که گاهی به کوی تو میگذرد.
هوش مصنوعی: نگاه و لبخند معنادار او با تمام دردها و مشکلاتش قابل بخشش نیست، وقتی که پادشاهی با این همه قدرت و رعیت از کنار ما میگذرد.
هوش مصنوعی: مردم در حال ناله و فریاد هستند و تو در آرامش به راهت ادامه میدهی، من چگونه باید زندگی کنم؟ ای کاش اگر یک تیر اندوه از من بگذرد، تو متوجه آن نشوی.
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از دلی پر درد است که در روزهای سخت و ناکامی، میپرسد آیا سزاوار است که چنین روزهایی بر زندگیاش بگذرد و او را دچار سیاهی و ناکامی کند؟ از این رو، به احساس ناامیدی و تیرهروزی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دل خسرو به خاطر زیبایی و جذابیت تو در دام زنخدان تو گرفتار شد و مانند کسی که مست و غافل باشد، در اعماق عشق تو غرق شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر به کوی عاشقان آن ماه گاهی بگذرد
بر گدایان همچنان باشد که شاهی بگذرد
سالها شد تا به کویش اوفتادم روز و شب
بر امید آنکه ماهم به ماهی بگذرد
سیل اشکم چون خیالش دید در دل جا گرفت
[...]
چون سوار آن خسرو خوبان به راهی بگذرد
با وی از جانهای مشتاقان سپاهی بگذرد
یاد آن شکل و شمایل جان و دل سوزد مرا
هر کجا چابک سواری کج کلاهی بگذرد
ماند نامش بر زبانم وه چه خوش باشد اگر
[...]
ماه شهر آشوب من، هر گه براهی بگذرد
شهر پر غوغا شود، چونان که ماهی بگذرد
روزم از هجران سیه شد، آفتاب من کجاست؟
تا بسویم در چنین روز سیاهی بگذرد
چون بره می بینمش، بیخود تظلم می کنم
[...]
یک سر مو گر هوس از فکر جاهی بگذرد
پشم ما بالد به حدی کز کلاهی بگذرد
شمع محفل داغ میگردد کز آهی بگذرد
آه از آن روزی که حرص از دستگاهی بگذرد
دسترنج سعی آزادی نمیگردد تلف
[...]
شاه من با خیل خوبان چون ز راهی بگذرد
راست پنداری که شاهی با سپاهی بگذرد
چون ز پیشم بگذرد سوزد ز سر تا پا مرا
همچو آن برقی که از پیش گیاهی بگذرد
چون نباشد عمر من کوته که از هجران به من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.