سبزه ای سبز است و آب روشن و سرو بلند
باده صافی به جام آبگون باید فگند
جای بلبل هست بر سرو بلند و زین قبیل
هست جای آنکه بلبل می پرد زینسان بلند
نرگس اندر عین مستی سوی گل چشمک زن است
ورنه گل بر سبزه هم چندین نکردی ریشخند
گل ازان کم عمر شد کاو ییشتر از عمر خویش
دام داد آن را که از وی وقت گل شد بهره مند
ساقیا، می چاشنی کن بعد ازان درده، ازانک
گر ترش باشد می آن را چاشنی باید ز قند
بند بندم را جدا کرده است دست غم به تیغ
تو به خون گرم می پیوند کن بندم ز بند
شاهد مجلس، بپوشان رو که من از بیم چشم
پیش رویت پای می کوبم بر آتش چون سپند
گر دل خسرو رسن بازی کند با زلف تو
رشته یک چندی درازش ده ز زلف چون کمند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیباییهای طبیعت و عشق میپردازد. شاعر از سبزههای سبز، آب روشن و سرو بلند سخن میگوید و از بادهای صاف و خوش، که باید در جامی آبگون ریخته شود. او به زیبایی بلبل و جای او بر سرو اشاره میکند و بر سرشت خوشبو و دلربای نرگس و گل تأکید دارد. شاعر همچنین به ناپایداری عمر گل و لزوم مینوشیدن اشاره میکند، تا غم را از دل دور کند و به عشق و لذت بپردازد. در نهایت، او از زیبایی چهرهی معشوق میگوید و آن را نشانهی عشق و رنج دل خویش میداند.
هوش مصنوعی: گیاهی سبز و آبی زلال و درختی بلند وجود دارد؛ باید شربت خالص را در جامی سرخ رنگ بریزید.
هوش مصنوعی: بلبل باید در جایی که سرو بلندی وجود دارد، جای خوشی داشته باشد و این نشاندهنده این است که هر موجودی باید در مکانی مناسب با قابلیتهای خود قرار گیرد. به همین ترتیب، جای کسی که به بلبل پرواز میکند نیز باید جایی بالاتر و متناسب با ویژگیهایش باشد.
هوش مصنوعی: نرگس در حال نشئه و سرمستی به گل چشمک میزند، وگرنه گل نمیتوانست به سبزه اینگونه طعنه بزند.
هوش مصنوعی: گل به خاطر عمر کوتاهش، به کسی که بیشتر از عمر خودش از آن بهره برد، فایده میرساند. به عبارت دیگر، زیبایی و شکوفایی گل در اختیار آدمی است که از آن استفاده کند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، کمی شیرینی به می اضافه کن و آن را بریز، زیرا اگر شراب ترش باشد، باید برای شیرین کردنش از قند استفاده کرد.
هوش مصنوعی: دست غم از بدنم جدا شده است، به خاطر درد و رنجی که تو به من میدانی. اکنون میخواهم این بندها را از هم باز کنی و به من بگویی که چگونه میتوانم با خون گرم و عشق تو دوباره به هم پیوند بخورم.
هوش مصنوعی: معشوقه جانان، لطفاً چهرهات را بپوشان، چرا که من از ترس نگاه تو و در برابر تو، به شدت تحت فشار هستم و این احساس آتشین را مانند جست و خیز بر روی آتش تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر دل شاه با زلف تو بازی کند، کمی از زلفت مثل یک کمند به او بده تا دلش بیشتر به این بازی مشغول شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای نگار خند خندان یک زمان با من بخند
تا کی این خشم تو تا کی چند از این ناز تو چند
شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر
بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند
گر مرا بیبند خواهی بند بگشا از میان
[...]
ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفند
نیست این آنرا زیان کار آن نه اینرا سودمند
گوسفند از گرگ ترسان بود در ایام پیش
وندر ایام تو ترسان گشت گرگ از گوسفند
یک جهان گرگان دندان تیز بودند ارچه کرد
[...]
آنکه با عزمش نماید مرکب خورشید کند
وانکه با حلمش نماید توسن افلاک تند
عارضی داری که بر وی همچو من عاشق شوند
گر ز حسن او حکایت پیش حورالعین کنند
آنکه با عزمش بماند مرکب خورشید کند
و آنکه با حلمش نباشد تو سن افلاک تند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.