گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

سبزه ای سبز است و آب روشن و سرو بلند

باده صافی به جام آبگون باید فگند

جای بلبل هست بر سرو بلند و زین قبیل

هست جای آنکه بلبل می پرد زینسان بلند

نرگس اندر عین مستی سوی گل چشمک زن است

ورنه گل بر سبزه هم چندین نکردی ریشخند

گل ازان کم عمر شد کاو ییشتر از عمر خویش

دام داد آن را که از وی وقت گل شد بهره مند

ساقیا، می چاشنی کن بعد ازان درده، ازانک

گر ترش باشد می آن را چاشنی باید ز قند

بند بندم را جدا کرده است دست غم به تیغ

تو به خون گرم می پیوند کن بندم ز بند

شاهد مجلس، بپوشان رو که من از بیم چشم

پیش رویت پای می کوبم بر آتش چون سپند

گر دل خسرو رسن بازی کند با زلف تو

رشته یک چندی درازش ده ز زلف چون کمند

 
 
 
قطران تبریزی

ای نگار خند خندان یک زمان با من بخند

تا کی این خشم تو تا کی چند از این ناز تو چند

شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر

بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند

گر مرا بی‌بند خواهی بند بگشا از میان

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
سوزنی سمرقندی

ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفند

نیست این آنرا زیان کار آن نه اینرا سودمند

گوسفند از گرگ ترسان بود در ایام پیش

وندر ایام تو ترسان گشت گرگ از گوسفند

یک جهان گرگان دندان تیز بودند ارچه کرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

آنکه با عزمش نماید مرکب خورشید کند

وانکه با حلمش نماید توسن افلاک تند

ادیب صابر

عارضی داری که بر وی همچو من عاشق شوند

گر ز حسن او حکایت پیش حورالعین کنند

کمال‌الدین اسماعیل

آنکه با عزمش بماند مرکب خورشید کند

و آنکه با حلمش نباشد تو سن افلاک تند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه