گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

آن همه دعوی که اول عقل دعوی دار کرد

دید چون رویت به عجز خویشتن اقرار کرد

رنج بیداری شبهای غم روشن نبود

خفته بودم پیش ازین، هجر توام بیدار کرد

سجه گر زنار شد بر مشکن، ای پرهیزگار

کاینچنین ها آدمی از بهر دل بسیار کرد

درج یاقوت لب لیلی مفرح هست، لیک

کی توان بیچاره مجنون را بدان هشیار کرد

داند آن کز گلرخان خورده ست خاری بر جگر

کز چه بلبل در گلستان ناله های زار کرد

دارد اندر دل غباری وقت تست، ای گریه،هان

کار کن اندر دلش، گر می توانی کار کرد

سنگدل یارا، اثر در تو نکرد آهی که آن

کشت اهل درد را بیدرد را افگار کرد

با من بیمار شیرین گشت معجون اجل

زانکه عشقت چاشنیی خویش با آن یار کرد

هر چه خسرو پیش ازین در پیش خوبان سجده کرد

پیش محراب دو ابروی تو استغفار کرد

 
 
 
فرخی سیستانی

ماه فروردین جهانرا از در دیدار کرد

ابر فروردین زمین را پر بت فرخار کرد

باد گویی نافه های تبتستان بردرید

باغ گویی کاروان شوشتر آوار کرد

گلبن سرخ آستین صد ره پر یاقوت کرد

[...]

امیرعلیشیر نوایی

حسن روی حور جنت را فلک اظهار کرد

چون رخ خوب تو دید از کعبه استغفار کرد

وه چه کافر بود آن کز دیر مست آمد برون

بهر قیدم رشته تسبیح را زنار کرد

باغبان تا کرد تشبیه دهانش غنچه را

[...]

اهلی شیرازی

باز شمعم خانه روشن، کوری اغیار کرد

عاقبت دود چراغ شب نشینان کار کرد

صد هزاران عاشق گل گشت و کس آهی نزد

مدعی از زخم خاری شکوه بسیار کرد

در سر بازار حسنش گل خریداری نیافت

[...]

هلالی جغتایی

شمع، دوش از ناله من گریه بسیار کرد

غالبا سوز دل من در دل او کار کرد

حال دل می داند آن شوخ و تغافل می کند

این سزای آنکه سر عشق را اظهار کرد

ناله من این همه زان ماه خوش رفتار نیست

[...]

وحشی بافقی

نی همین ما را سیه پوشید و ماتم دار کرد

این مصیبت در شب و روز زمانه کار کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه