عاشقان تو ز تو تا صبح در خونابه اند
گر چه بهتر مصلحت پیشت به لاغ و لابه اند
زار می نالند و مستانند، اگر جامی بود
گر چه هر شب تا سحر چون ماهیی برتابه اند
چنگ من ناله است می خون جگر و اصحاب تو
همنشین بربط و همزانوی قرابه اند
تا تو دست جود بگشادی، فلک بیکار ماند
اختران در هفت گنبد صورت گرمابه اند
آفت خسرو شدند این هر دو چشم و لاجرم
من ز شان در خون و شان از خویش در خونابه اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دلدادگی به معشوق است. عاشقان به خاطر عشق خود در حال رنج و درد هستند و تا صبح در عذاب به سر میبرند. هر چند که ممکن است به نفعشان باشد، اما همچنان از دلتنگی مینالند. آنها به محفلهای شادابی و خوشی نیز دسترسی ندارند و در غم و اندوه به سر میبرند. شاعر به توصیف ارتباط عاشق و معشوق میپردازد و نشان میدهد که تا وقتی محبت و دست یاری از جانب معشوق نباشد، ستارگان و آسمان هم بیفایدهاند. در نهایت، چشمان معشوق هم دردسرساز هستند و موجب رنج بیشتر عاشق میشوند. این شعر تصویری از عشق عمیق و حالاتی است که عاشق به خاطر معشوقش تجربه میکند.
هوش مصنوعی: عاشقانی که به تو عشق ورزیدهاند، تا صبح در غم و اندوه غوطهور هستند. هرچند ممکن است که بهتر باشد پیش تو به روشنی و بدون درد و سختی بگذرانند.
هوش مصنوعی: مردم غمگین و بینوا هستند و در عین حال برخی هم شاد و سرمستند. اگر جامی وجود داشت، آنها هر شب تا سپیدهدم مانند ماهی در درخشش آن میدرخشیدند.
هوش مصنوعی: صدای چنگ من از دل خون جگر بلند است، اما دوستان تو در کنار هم ساز مینوازند و در کنار هم مینشینند و مشغول خوشگذرانیاند.
هوش مصنوعی: وقتی تو دستان بخشندگیات را باز کردی، آسمان بیحرکت ماند و ستارهها در هفت گنبد مانند آدمی در گرمابه ایستادند.
هوش مصنوعی: چشمهای این دو نفر به مانند آفت برای خسرو شدهاند و به همین خاطر من از حال آنها در حال خونریزی هستم و خودم نیز در درد و رنج غوطهورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.