جانم فدای قامتی کافاق را حیران کند
از ناز چون گردد روان، رو در میان جان کند
گر جور و گر رحمت کند من راضیم از جان و دل
بگذار خود کام مرا تا هر چه خواهد آن کند
جانا، بر آب چشم من خنده به رعنای مزن
هر قطره کز چشمم چکد، صد خانه را ویران کند
آن نیم جانی که از غمش مانده ست آن هم رفته دان
یک ره به زیر هر دو لب گو خنده پنهان کند
من بر درش جان می کنم در آرزوی یک نظر
با آنکه دشوار آیدش کار مرا آسان کند
باری طبیب از بهر من زحمت چه می بیند دگر؟
عیسی به جان آید، اگر درد مرا درمان کند
ای آن که پندم می دهی کز دل برون کن راز را
از دیده فرمانت کشم، گر دل مرا فرمان کند
بیهوده چندین بتا، خون در مسلمانی مکن
اسلام کی داند کسی کو غارت ایمان کند
گر خسروا، خون ریزدت پرسش مکن، گردن بنه
کز مصلحت نبود برون هر خون که آن سلطان کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با احساسی عمیق درباره عشق، شوق و فراق نوشته شده است. شاعر اعلام میکند که جانش فدای کسی است که زیباییاش دل انسان را حیرتزده میکند. او از ناز و زیبایی معشوقش میگوید که روحش را تحت تاثیر قرار میدهد و به هر حالتی که معشوق بخواهد، راضی است. شاعر همچنین به کنار آمدن با درد و شوق برای دیدن معشوق اشاره میکند و از اشکهایش به عنوان نمادی از ویرانی میگوید.
او درد خود را بیان میکند و به پزشک اشاره میکند که حتی اگر عیسی (پیامبر) بیاید، نمیتواند درد او را درمان کند. در نهایت، به موضوع ایمان و حقیقت پرداخته و به کسانی که به ظاهر دین اهمیت میدهند، هشدار میدهد که نباید در ایستادگی بر اصول ایمان خویش کوتاهی کنند. شاعر با بیان این نکات، عمق احساسات و دغدغههای روحیاش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: جانم فدای آن قامت زیبایی که به خاطر نازش، دلها را به حیرت وا میدارد. وقتی به راه میآید، جانها را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اگر سختی و یا لطفی از جانب او باشد، من با تمام وجود راضی هستم. بگذار خواستههای من برآورده شود تا هر چه میخواهد، انجام دهد.
هوش مصنوعی: عزیزم، نکن که با هر اشکی که از چشمانم میریزد، زیباییات را به تمسخر بگیری؛ زیرا این اشکها میتوانند باعث خراب شدن بسیاری از خانهها شوند.
هوش مصنوعی: آن مقدار جانی که از درد عشق او باقی مانده، نیز رفته و تنها یک راه باقی مانده است. زیر دو لب، لبخندی پنهان وجود دارد.
هوش مصنوعی: من با تمام وجودم به در خانهاش میرسم و تنها آرزوی یک نگاه از او را دارم، با اینکه میدانم برای او کار من سخت و دشوار است، اما همان نگاه میتواند برای من همه چیز را آسان کند.
هوش مصنوعی: طبیب چه زحمتی برای من میکشد؟ اگر عیسی (پیامبر) بیاید و درد مرا درمان کند، دیگر چه نیازی به او دارم؟
هوش مصنوعی: ای کسی که مرا نصیحت میکنی، راز دل را از دل بیرون کن. اگر قلب من به من اجازه بدهد، من از چشمانم این راز را فاش میکنم.
هوش مصنوعی: بیهوده برای این همه بت و بتپرستی، در دل مسلمانان خون و خشونت نریزید. آیا اسلام را کسی میشناسد که ایمان را به غارت ببرد؟
هوش مصنوعی: اگر پادشاه تو خون کسی را میریزد، پرسش نکن و اعتراض نکن، زیرا دانستن اینکه کسی در این زمینه مصلحت ندارد، بهتر است. هر خونی که پادشاه میریزد، به خاطر مصلحت آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرخنده عیدی کان جوان از پشت زین جولان کند
از غمزه ها خنجر زنان عشاق را قربان کند
رخش جفا انگیخته خون اسیران ریخته
هر سو سری آویخته جا بر سر میدان کند
چون از دل غرقه به خون آرند پیکانش برون
[...]
چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند
صد رخنه زین آئین مرا در کشور ایمان کند
از کشتکان شهری پر و خلق از پی قاتل دوان
با نرگس فتان بگو تا غمزه را پنهان کند
اشک من از خواب سکون بیدار و مردم بی خبر
[...]
اغیار را آسان کشد عاشق چو ترک جان کند
هر کس که از جان بگذرد بسیار خون آسان کند
ای دل به راه سیل غم جان را چه غمخواری کنی
این خانهٔ اندوه را بگذار تا ویران کند
جان صرف پرکاری که او چون رو به بازار آورد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.