گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

زهی بریخته بر لاله مشک سارا را

شکسته رونق خورشید گوهر آرا را

اگر ز روی تو شمع هدایتی نبود

ز تیرگی که برون آورد نصارا را؟

به صیت حسن گرفت آن بت سمرقندی

چو کشور دل ما خطه بخارا را

به روز کشتن ازان غمزه مهلتی جستم

ولی ندید ز قاتل کسی مدارا را

بیار ساقی ازان آب آتشین که فلک

به باد داد چو جمشید خاک دارا را

ز شوق آن لب شیرین و ماتم فرهاد

ز دیده می رود اینک شکر شکرخا را

دو بوسه از لب خود خسروا، خدا را خواه

بود که بشنود آن سنگدل خدارا را