به گل گشت چمن چون گلستان من برون آید
به همراهی او اشک روان من برون آید
فغان من برون آید چو گیرم نام او، ترسم
که ناگه جان من هم با فغان من برون آید
چو در محشر بهم آرند خاک هر کس از هر جا
مرا بس کز سر کویش نشان من برون آید
فسون خواب بندی من است این تا سحرگویی
حدیث او که شب ها از زبان من برون آید
مرا گویند در دل کیست آن کت می کشد چندین؟
خیالت آشکارا از نهان من برون آید
چنانم سوخت هجرانت که چون گل ار فرو ریزم
هنوز آن دود درد از استخوان من برون آید
مرا گویند با تو می رود عشقش، زهی دولت
که سلطانی ز عالم همعنان من برون آید
مشو دور از برم جانا و یا نزدیک خویشم خوان
که نزدیک است از دوری که جان من برون آید
ز بهر فال، اگر خسرو کتاب عشق بگشاید
ز اول صفحه غم داستان من برون آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حس عمیق عشق و درد جدایی است. شاعر احساسات خود را با زبان تصویری بیان میکند و میگوید که هر بار یاد معشوق به ذهنش میآید، اشکهایش به راه میافتد و جانش در آستانه جدایی قرار میگیرد. او به محشر و روز قیامت اشاره میکند و میفهمد که در آنجا از عشق او نشانههایش نمایان خواهد شد. شاعر همچنین توضیح میدهد که عشق و یاد معشوقش شبها او را بیدار نگه میدارد و افکارش همواره حول او میچرخد. در نهایت، شاعر از نزدیک و دوری معشوق میگوید و آن را به جدایی و نزدیکی جانش مرتبط میسازد و اشاره میکند که غماو همیشه در درونش باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: چمن به زیبایی گلستان من در میآید و وقتی او میآید، اشک شوق من هم به بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: وقتی نام او را بر زبان میآورم، دلهای دردناکم به فریاد در میآید و میترسم که ناگهان جانم نیز به همراه آن فریاد از من خارج شود.
هوش مصنوعی: زمانی که در روز قیامت همه را از خاک جمع کنند، من از هر جایی که هستم، به خوبی از نشانی که از کوی معشوق دارم، بیرون میآیم.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که تا صبح، من به خواب افکنده شدهام و در این حالت، داستانی از او را که شبها از زبانم جاری میشود، روایت میکنم.
هوش مصنوعی: مرا میگویند در دل من چه کسی است که اینگونه احساسات و رازها را در خود پنهان میکند؟ خیال تو به وضوح از درون من بیرون میآید.
هوش مصنوعی: من به قدری از دوری تو رنجیدهام که حتی اگر مانند گلی خشک و پژمرده فرو بریزم، هنوز هم درد این جدایی همانند دودی از وجودم خارج خواهد شد.
هوش مصنوعی: میگویند عشق او با من میرود، چه خوش اقبالی که سلطانی از این دنیا با من همسطح میشود.
هوش مصنوعی: دور نشو از من، عزیزم، و یا به من نزدیک تر بیا، چون نزدیک بودن به تو برایم بهتر از دوری است؛ زیرا در دوری احساس میکنم که جانم در حال رفتن است.
هوش مصنوعی: اگر خسرو برای تفسیر زندگیاش به کتاب عشق رجوع کند، از همان صفحه اول میتواند داستان غمانگیز من را بخواند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر طوفان زچشم خونفشان من برون آید
کجا از عهده خواب گران من برون آید؟
زهی غفلت که با این زشت کاری چشم آن دارم
که یوسف از غبار کاروان من برون آید
پر پروانه گردد پرده گوش آسمانها را
[...]
مکن کاری که حرفی از زبان من برون آید
شراری از لب آتش فشان من برون آید
زبان آتشین خواهد گزید، از شرمساری ها
به دعوی، شمع اگر با استخوان من برون آید
کلامش خون و بویش درد و رنگش لاله گون باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.