صد بلا افتاد و صد فتنه بخاست
عاشق بیچاره را عبرت کجاست
دی دل دیوانه ما گم شده ست
بر درش آن خون که بینی آشناست
زلف پستش کارفرمای اجل
چشم مستش چاشنی گیر بلاست
کافرا، محراب ابرو کج مکن
که به زاری چشم خلقی در دعاست
نرخ جانها سخت ارزان شد، بلی
عهد تست و روز بازار جفاست
با چنان بادی که خوبان داشتند
پیش تو از هیچ کس گردی نخاست
بیدلان را طعن رسوایی مزن
هیچ کس دانی که خود را بد نخواست
عاشق و رندست از تشویق تو
هر کجا گوشه نشین و پارساست
هر زمان گویی که حال دل بگوی
آن کسی را گوی، کو را دل بجاست
گفتی اندر سینه تنگ تو چیست؟
داغهای دوستان بی وفاست
خسروا، مشغول یاران شو به زود
کز برای شب همه غم پیش ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حال و روز عاشقانی میپردازد که با مشکلات و فتنههای زیادی مواجهاند. شاعر از درد و رنج عشق میگوید و از اینکه دل عاشق در جستجوی محبوب گم شده است. زلف معشوق به عنوان عاملی برای بلایای عاشقان و چشمهایش به عنوان دلیری و شور و شوق یاد میشود. شاعر به محبتهای بیپایان اشاره میکند و تاکید میکند که عشق در چنین شرایط سختی با ارزش است. همچنین، نگرانی از رسوایی و مشغولیت با یاران نیز در این ابیات به چشم میخورد. در نهایت، شاعر به غمهای وجودی و انتظار برای بهبود اوضاع اشاره دارد.
هوش مصنوعی: شاید در زندگی عشق، مشکلات و چالشهای زیادی پیش بیاید، اما درس و عبرتی از این تجربیات برای عاشق دردکشیده کجاست؟
هوش مصنوعی: دل دیوانه ما در جایی گم شده است که در ورودی آن، خونی دیده میشود که آشناست.
هوش مصنوعی: زلف پایین او، عامل مرگ است و چشم مستش، جذبهای است که باعث بروز بلا و مشکلات میشود.
هوش مصنوعی: ای کافر، ابرویت را به شکل کج در نیاور که چشمهای زیادی در دعا و زاری هستند.
هوش مصنوعی: قیمت جانها بسیار پایین آمده است، بله، این به خاطر عهد توست و روزهایی که در بازار به ظلم و ستم میگذرد.
هوش مصنوعی: با توجه به تأثیر و جذابیتی که خوبیها و صفات نیکویان دارند، تو از هیچکس دیگری چیزی نخواستی و به همان اندازه که آنها در تو تأثیر گذاشتند، آن را کافی دانستی.
هوش مصنوعی: بیدلان را به خاطر رسواییها نسرع و انتقاد نکن، زیرا هیچ کس نمیداند که او خودش را بد نمیخواست و در این شرایط قرار نگرفته است.
هوش مصنوعی: عاشق و آدم بازیگوش به خاطر تشویق تو در هر جایی که باشند، حتی اگر گوشهنشین و پارسا هم باشند، به عشق و شوق زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: هر زمان که خواستی حال دل خود را بگویی، به آن کسی بگو که دلش به تو تعلق دارد.
هوش مصنوعی: تو از من پرسیدی که در دل تنگت چه خبری است؟ در واقع، نشانههایی از زخمهای ناشی از بیوفایی دوستان است.
هوش مصنوعی: ای خسرو، با دوستان خود به سرگرمی بپرداز، چون شب نزدیک است و غمها در انتظار ما هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرغ ایمانرا دو پر خوف و رجاست
مرغ را بیپر پرانیدن خطاست.
ای نگارین چون تو از خوبان کجاست
نیست کس را آنچه از گیتی تراست
قد و روی و زلف،سرو و ماه مشک
مشک، پیچان، ماه، تابان، سرو،راست
تا مرا مهر تو اندر دل نشست
[...]
«ای قوامی هر که چون تو نانباست
تا قیام الساعه فخر شهر ماست »
«گندم فضل خدای از بهر تو
کشته اندر دستگرد کبریاست »
«تخمش از تقدیس عرش ایزدیست
[...]
رتبت و تمیکن صدر موئتمن
همچو قدر و همتش بیمنتهاست
آفتابش در سخاوت مقتدیست
واسمان را در کفایت مقتداست
طبع شد بیگانه با آز و نیاز
[...]
عشق تو همچون قضا فرمانرواست
وصل تو همچون قدر مشکل گشاست
لعل میگونت بسرخی میزند
سرخیش زانست کاندر خون ماست
عشق تو زرد کرد رنگ روی من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.