نوشین لبی که لعلش نو کرد جام جم را
هست از پیش خرابی درویش و محتشم را
من خاک پای مستی کانجا که ریخت جرعه
لغزید پای رندان صد صاحب کرم را
گر در شراب عشقم از تیغ می زنی حد
ای مست محتسب کش، حدیست این ستم را
گفتی که غم همی خور، من خود خورم و لیکن
ای گنج شادمانی، اندازه ایست غم را
صوفی که لقمه جوید مشنو حدیث عشقش
کز دل نصیب نبود درمانده شکم را
از حاجی بیابان پرسید ذوق زمزم
چه آگهی زکعبه پرنده حرم را
هست آرزوی جانان کز خلق رو بتابم
من اختیار کردم خلوتگه عدم را
چون کشتی است باری ور هست بیش ور کم
تسلیم کرد خسرو، بگذار بیش و کم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجلی و زیبایی عشق و مستی اشاره دارد. او از لبی میگوید که جام جم (نماد آگاهی و حقیقت) را نو کرده و به خرابی ماضی درویش و محتشم میپردازد. شاعر خود را در خاک پای مستی میبیند و احساس میکند که این مستی سبب لغزش رندان (افراد باکرامت) شده است. او درباره عشق و تأثیر شراب در آن سخن میگوید و تأکید میکند که غم اندازهای دارد. شاعر به صوفیانی که به عشق میپردازند اما فقط به خوراک فکر میکنند، تذکر میدهد که عشق واقعی از دل ناشی میشود. او همچنین به سوالی درباره زمزم و کعبه پاسخ میدهد و در نهایت، به آرزویش برای دوری از مردم و انتخاب خلوت اشاره کرده و میگوید که مانند کشتیای است که بر بارش تسلیم است و نباید به کم یا زیاد بودن آن اهمیت دهد.
هوش مصنوعی: لبی خوشفرم و زیبا که به زیبایی لعل میدرخشد، مانند جام جمشید (جامی که قدرت و ثروت را نشان میدهد) است. اما این زیبایی و جلال، پشت سر خود، داستانی از ویرانی و نابسامانی در زندگی درویش و اشراف را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وصف فضایی میپردازد که در آن، بادهنوشی و مستی به گونهای است که به رخسار رندانی میخورد و چهرهای از کرم و بخشندگی به نمایش میگذارد. او از خود را خاک پای آن مستی میداند و به عند وجود جرعه، حالتی از سرخوشی و لرزش در پای کسانی که در آن جمع هستند، به چشم میخورد. به عبارتی دیگر، فضایی پر از شوق و تار و پودهای خاصی از خوشی و عطوفت را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر عشق من در شراب مستی تو را به خطا انداخته و با تیغ خود به من آسیب میزند، ای مست محتسب، این ظلم هم حد و مرزی دارد.
هوش مصنوعی: تو گفتی که بگذار غم را بخورم، من خودم غم میخورم، اما ای گنج شادمانی، برای غم هم حد و اندازهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که صوفی، کسی که در جستجوی حقیقت و عشق الهی است، اگر تنها به دنبال لقمه و نیازهای مادی باشد، نباید به حرفهایش درباره عشق گوش داد. زیرا کسی که به دل و روح خود توجه نکند و فقط در پی پر کردن شکم خود باشد، نمیتواند درک عمیق و واقعی از عشق داشته باشد.
هوش مصنوعی: از حاجی که به سفر رفته بود پرسیدند که لذت آب زمزم چیست و آیا پرندهای که در حرم کعبه است، از آن خبر دارد؟
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که از دیدهی مردم دور شوم و به خلوتی بروم که در آن هیچکس وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که انسان باید در برابر شرایط و مشکلات زندگی مانند یک کشتی که بارش را میبرد تسلیم باشد. وقتی که بار زیاد یا کم باشد، نباید نگران شد و باید به جریان زندگی ادامه داد و از مسائلی که خارج از کنترل هستند، چشمپوشی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان بر نتابد ای دل هنگامه ستم را
از سینه ریز بیرون مانند تیغ دم را
از وحشت برونم بنگر غم درونم
آمیزش غریبی باشد به هوش رم را
گویند می نویسد قاتل برات خیری
[...]
تا در پی دهانش بگذاشتم قدم را
گفتم به هر وجودی کیفیت عدم را
محمود بوسه میزد پای ایاز و میگفت
بنگر چه میکند عشق سلطان محتشم را
بر تختگاه شاهی آسوده کی توان شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.