گل ز رخساره تو بی آب است
مه ز نظاره تو بیتاب است
مژه های کژ دلاویزت
کجه های دکان قصاب است
با خیال تو مردم چشمم
گاه هم خانه گاه هم خواب است
امشبی کامدی به خانه من
شمع را می کشم که مهتاب است
گر گذاری ببوسم ابرویت
بهر تعظیم را که محراب است
ای دل خسته، غرق خون از تو
همچو هسته میان عناب است
غرق شد ز آشناییت خسرو
زانکش از دیده تا به لب آب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو گرچه آتش و آب است
عزّ اسلاف و، فخرِ اعقاب است
که بد و نیک این جهان خواب است
چون سرابی که در نظر آب است
رگ جان تار و ناله مضراب است
ساغرم داغ و باده خوناب است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.