آنچه بر جان من ز غم رفتهست
همه از دست آن صنم رفتهست
مینویسد به خون من تعویذ
چه توان کرد، چون قلم رفتهست
پای در ره نهاد و مهر گذاشت
زانکه در راه مهر کم رفتهست
به ستم میرود ز من، یا رب
بر کسی هرگز این ستم رفتهست؟
جان به دنبال او روان کردم
گر نیاید، حیات هم رفتهست
خسروا، با شب فراق بساز
کآفتاب تو در عدم رفتهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و غم شاعری است که به واسطهی یک معشوق (صنم) دچار رنج و اندوخه شده است. او از ناتوانی در نوشتن و ابراز احساساتش صحبت میکند و به چالشهایی که در راه عشق پیش رو دارد اشاره میکند. شاعر بیان میکند که جانش را به خاطر معشوق قربانی کرده و از فراق او رنج میبرد. در نهایت، او به قبول کردن وضعیت فعلی و زندگی در شب فراق میرسد، زیرا معشوقش دیگر در زندگیاش حضور ندارد.
هوش مصنوعی: تمام غمهایی که به جانم رسیدهاند، همه به خاطر آن معشوق است که از من دور شده است.
هوش مصنوعی: او به جای جوهر قلم، از خون من مینویسد، و در این شرایط چه کاری میتوان انجام داد چون دیگر قلمی برای نوشتن باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: او قدم در راه عشق گذاشت و نشان عشق را به جا گذاشت، زیرا در این مسیر عشق، تعداد افرادی که قدم گذاشتهاند بسیار کم است.
هوش مصنوعی: خدایا! آیا هیچوقت به کسی دیگر اینقدر ظلم شده است که به من شده؟
هوش مصنوعی: من جانم را به دنبالش فرستادم؛ اگر او نیاید، زندگیام نیز از دست رفته است.
هوش مصنوعی: ای شخص آبرومند، با شب دوری کنار بیا، چرا که نور وجود تو به گونهای از بین رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.