عشق اگر چه نشان بخت بد است
نزد عاشق سعادت ابد است
هر که جوید مرادی از معشوق
گویی او عاشق مرا خود است
گر چه صد روز نیک عاشق راست
بهر این روز اسیر روز بد است
دیگران بهر تو چرا میرند؟
مردنم این که اندرین حسد است
صوفی ما که مست می زده است
جرم بر ساقیان سرو قد است
همه عیب است باده و هنرش
شستن ما ز مایه خرد است
پرسیم توبه شد ز می خسرو
شد، ولی آرزو یکی به صد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مایهٔ هر چه هست از خرد است
که خرد، مایه بخش نیک و بداست
گفتم این رخنه گر ز چشم بد است
دستکار کدام دام و دد است؟
هر محبت، که در دلی پیداست
بی شک آن انقطاع غیر خداست
خود صفاتم اگرچه بیحد است
آن صفات قلیل از آن عد است
دل باقی محل نور خداست
دل فانی ازین محله جداست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.