درد دلم را طبیب چاره ندانست
مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلت را به صبر گفت بپوشان
حال دل غرقه را کناره ندانست
خال بنا گوش او زگوشه نشینان
برد چنان دل که گوشواره ندانست
قافله عقل را به ساعد سیمین
راه بجایی برد که یاره ندانست
سختی ازان دیدی، خسروا، که به اول
قاعده آن دل چو خاره ندانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف درد و رنج عاطفی شاعر میپردازد. شاعر به طبیب مراجعه میکند، اما او راه حلی برای درد دلش نمییابد. شاعر به صبر توصیه میکند که راز دلش را پنهان کند و از این غمگینی سخن میگوید. او به زیبایی یک معشوق و تأثیر عمیق حضور او اشاره میکند و میگوید که عقل و منطق در این وضعیت نمیتوانند کمک کنند. در پایان، شاعر به سختیهای عاشقی و دردهایی اشاره میکند که در ابتدا نمیشناخته است. شعر در نهایت حس ناامیدی و حسرت را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: درد دل من را پزشک درمانگر ندانست و حتی برای زخمهای پارهپارهام هم راه حلی پیدا نکرد.
هوش مصنوعی: دل خود را با صبر بپوشان و رازهایش را پنهان کن. حالتی که در دل داری، کسی نمیداند و در کناره این احساس، خود را پنهان کردهای.
هوش مصنوعی: خال زیبای او در کناره گوشش، دل مرا چنان ربوده است که حتی گوشوارهها از زیبایی آن ناآگاهند.
هوش مصنوعی: همانطور که قافله فکری و عقلانی به جلو میرود، به جایی میرسد که دوستان و همراهان متوجه نمیشوند و از آنجا بیخبرند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تو در سختیها درک نکردی که آغاز هر چیزی دارای قواعد و اصولی است و دل تو مانند خار به آن توجه نکرده است. در واقع، مشکلات و سختیها را نتیجه ندانستن قواعد اولیه میداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد دلم را طبیب چاره ندانست
مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان
حال دل غرقه از کناره ندانست
طالع من خود چه شور بود؟ که هرگز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.