چون غم هجران او نداشت نهایت
عاقبت اندوه عشق کرد سرایت
وقت نیامد بتا، که از سر انصاف
سوی ضعیفان نظر کنی به عنایت
غایت آنها که از جفای تو دیدم
نور یقین داشت در دلم به سرایت
گر تنم از دست غم ز پای در آمد
سرنکشم، تا منم، ز قید و فایت
گر تو به تیغم زنی خلاص نباشد
زخم تو خوشتر که از رقیب حمایت
شرح غم عشق بیش ازین ز چه گویم
شوق من و جور او رسید به غایت
ای بت نامهربان شوخ ستمگر
از تو کنم یا ز روزگار شکایت
آنچه من از روزگار سفله کشیدم
پیش تو گویم ز روزگار حکایت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره غم و اندوه ناشی از جدایی و عشق ناموفق است. شاعر از درد و رنجی که به خاطر دوری معشوق متحمل شده، صحبت میکند و میگوید که این درد انتهایی ندارد. او از معشوق میخواهد که با نگاهی لطیف و مهربان به ضعفا بنگرد و به او توجه کند. شاعر به وضوح بیان میکند که حتی اگر از این غم رنج ببرد، باز هم امیدوار است و تا زمانی که به عشق معشوق وابسته است، از قید رنج رهایی نخواهد یافت. او میگوید که زخمهای معشوق نسبت به زخمهای رقیب خوشایندتر است و در پایان از ناکامیهایش در عشق و ناملایمات روزگار شکایت میکند.
هوش مصنوعی: غمی که از دوری او به دل داشتم هیچگاه پایان نیافت و در نهایت درد عشق به جانم افتاد.
هوش مصنوعی: عزیز من، زمانی نرسیده است که تو با انصاف به ضعفا توجه کنی و نگاه خوب و محبتآمیزت را به سمت آنها بیندازی.
هوش مصنوعی: نتیجهای که از ظلم و بیمهری تو گرفتم این است که در قلبم نور یقین و آگاهی نسبت به تو روشن شده است.
هوش مصنوعی: اگر غم باعث شود که جسمم از پا بیفتد، حتی در این حالت هم سر بلند نخواهم کرد تا زمانی که من هستم و از قید و بند آن رها نشوم.
هوش مصنوعی: اگر تو با شمشیر من را ب زنی، هرگز رنجی نخواهم برد، چرا که زخم تو از حمایت رقیب بهتر است.
هوش مصنوعی: غم عشق را بیشتر از این چگونه توضیح دهم؟ شوق من و بیمهری او به اوج خود رسید.
هوش مصنوعی: ای معشوق بیرحم و بازیگوش، آیا از تو شکایت کنم یا از سرنوشت؟
هوش مصنوعی: من تمام سختیهایی که از زندگی نادرست و بیارزش کشیدم را برای تو بازگو میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر بشد از من منال و مال (و) ولایت
جود (و) شجاعت نشد، نه فضل و کفایت
شکر خداوند را که مایه بجایست
سود کنم، گر کند خدای عنایت
بدهد روزیم اگر ولایت ندهد
[...]
بعد حسین کرد آفتاب ولایت
سیز بنه برج و تافت بهر هدایت
تا ده و دو برج را رسید نهایت
بسته و بگشودهاند خوش به حمایت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.