گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای دهانت، چشمه آب حیات

شمع رویت آفتاب کاینات

تا دلم از شادی وصلت نماند

از کمند غم نمی یابم نجات

گریه را مپسند هر دم تا به کی

پیش چشم از گریه جیحون و فرات

زاتش هجرت تن خاکی بسوخت

تا کدامین باد آرد سوی مات

هر که بی تو زنده ماند مرده به

جز وصالت نیست مقصود از حیات

گر ندیدی سبزه ای بر آب خضر

گرد آن شکر ببین رسته نبات

بت پرستان گر ز تو آگه شوند

یاد نارند از بتان سومنات

از شراب شب نشینان در خمار

هات کأسا یا حبیبی بالغدات

همچو ذره در هوای مهر تو

نیست خسرو را دمی صبر و ثبات

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode