ترک من طره مشوش کرده است
لاله از مشکش منقش کرده است
روی هم همچون آتش او ز ابروان
ماه را نعلی در آتش کرده است
می گشاید از نظر تیر بلا
می کند آنچه که آرش کرده است
سر خوش از باده بود پیوسته او
لیک با باده سری خوش کرده است
غمزه های چشم مخمورش مدام
دل بدان لعل شکروش کرده است
رشته صبر مرا بگسسته است
زلف تو بس که کشایش کرده است
زان پریشان شد چون مو خسرو، مگر
یاد آن زلف مشوش کرده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.