کشته تیغ جفایت دل درویش من است
خسته تیر بلایت جگر ریش من است
نیک خواهی که کند منع ز عشق تو مرا
منکری دان به حقیقت که بداندیش من است
هر گروهی بگزیدند به عالم دینی
عاشقی دین من و بی خبری کیش من است
صبر دارم کم و شوق رخ او از حد بیش
غیر ازین نیست دگر هر چه کم و بیش من است
گفتم، از نوش لبت کام که یابد، گفتا
آنکه مجروح تر از غمزه چون نیش من است
گر دل از ما ببرید و به تو پیوست، چه باک
آشنا با تو و بیگانه ز من، خویش من است
جان ازین بادیه خسرو، نتوان برد به جهد
آه ازین وادی خونخوار که در پیش من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج ناشی از عشق سخن میگوید. او به صدماتی که عشق به او زده اشاره میکند و از وضعیت دلbroken خود مینالد. شاعر به عشق به عنوان دین خود اشاره میکند و میگوید که این عشق برای او از هر چیزی مهمتر است. او همچنین از شوق و اشتیاق زیادش نسبت به معشوق سخن گفته و میگوید که بارها دلش از مصیبتهای عشق مجروح شده است. در نهایت، او به ناتوانی خود در فرار از این دردها اشاره میکند و از وادی پرخون و خطرناکی که در آن قرار دارد، شکایت میکند.
هوش مصنوعی: دل درویش من که به خاطر ستمها و خیانتها به شدت آسیب دیده، به نوعی جانباخته است. تیر بلای تو هم جگر مرا به شدت آزار میدهد و خستهام کرده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر محبت تو مرا از عشق بازدارد، باید بداند که این ممانعت، واقعاً نشانهی بداندیشی اوست.
هوش مصنوعی: هر گروهی بر اساس علاقه خود دینی را انتخاب کردهاند، ولی عشق من به دین و غفلت دیگران از مذهب من متفاوت است.
هوش مصنوعی: من صبر زیادی ندارم و اشتیاقم برای دیدن چهرهاش از مقدار معمول فراتر رفته است، غیر از این، دیگر هر چه دارم چه کم و چه زیاد، اهمیت چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی به او گفتم که از لبان شیرینش آدم میتواند لذت ببرد، او پاسخ داد که کسی که مانند من از غم و اندوه صدمه دیده باشد، کاملاً درک میکند که درد این نیش چقدر سخت است.
هوش مصنوعی: اگر دل ما از ما جدا شود و به تو از آن پیوسته گردد، نگران نباش. کسی که با تو آشناست و کسی که از من بیگانه است، در حقیقت، همگی از من به شمار میروند.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم جانم را از این مسیر پر خطر ببرم، چون آه و ناله از این سرزمین خونین که در برابر من قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سگ کوی تو که شب تا بسحر پیش من است
مهربانیش ز بهر جگر ریش من است
غیرتم با تو چنان است که با خویش بدم
هرکه بیگانه زهمر تو بود خویش من است
ازتو هر کو بشفاعت طلبد خون مرا
[...]
عافیت سینهخراش جگر ریش من است
نیکخواهم بود آنکس که بداندیش من است
نه ره کعبه بریدم نه در دیر زدم
مرغ نگذشته ازین راه که در پیش من است
نیستم نیست به ارباب تعلق ز جنون
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.