رفتی از پیش من و نقش تو از پیش نرفت
کیست کو دید به رخسار تو وز خویش نرفت
تا ترا دیدم، کم رفت خیالت ز دلم
کم چه باشد که خود خاطر من خویش نرفت
هیچ گاهی به سوی بند نیایی، آری
هیچ کاری به مراد دل درویش نرفت
شب کنی وعده و فردات ز خاطر برود
از تو این ناز و فراموشی و فرویش نرفت
بی سبب نیست گذرهای خیالت بر من
بی سبب گرگ مکابر به سوی میش نرفت
تیر مژگان ترا جستن دلها کیش است
عالمی کشته شد و تیر تو از کیش نرفت
من رسوا شده را خودکش و مفگن به رقیب
که بدین روز کسی پیش بداندیش نرفت
دل به مرهم چه گذاریم که بر یاد لبت
هیچ وقتی دل ما را نمک از ریش نرفت
خسروا، تن زن و بنشین پس کار خود، از آنک
جگرت خون شد و کار دلت از پیش نرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره جدایی و غم ناشی از آن است. شاعر از نبودن معشوقش صحبت میکند و به تأثیر عمیق حضور او در زندگیاش اشاره میکند. او میگوید که حتی با فاصله از او، یاد و خاطرش همیشه در دلش باقی مانده است. شاعر همچنین به ناامیدی و بیاثری کارهایی که برای جلب توجه معشوق انجام میدهد اشاره میکند و از تیرگی و درد ناشی از دوری او سخن میگوید. در نهایت، شاعر احساس میکند که با همه تلاشها و امیدها، باز هم معشوق فراموش شده و اثر او بر دلش کم نشده است.
هوش مصنوعی: تو از کنار من رفتی، اما یاد و تصویر تو از ذهن و دل من نرفته است. چه کسی است که چهره تو را ببیند و خاطره وجودت از او دور شود؟
هوش مصنوعی: از زمانی که تو را دیدم، خیال تو از قلبم کم نشده است. چه چیزی میتواند باشد وقتی که خودم هم از یاد تو دور نمیشوم؟
هوش مصنوعی: هیچ وقت نخواهی توانست به آنچه که برای درویش مطلوب است برسی، درست مانند اینکه هیچ گاه به بند نمیرسی.
هوش مصنوعی: اگر در شب وعدهای به کسی بدهی و روز بعد آن وعده را فراموش کنی، این نشاندهنده ناز و بیتوجهی توست که از یادها میرود و در واقع این حال و هوا در تو باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: بیدلیل نیست که خیال تو مدام به سراغ من میآید، درست مانند اینکه گرگ در میانه شب بیدلیل به دنبال میش نمیرود.
هوش مصنوعی: نگاه و مژگان تو برای دلها مانند تیر است، به طوری که جهانیان با دلباختگی به سمت آن تیر جذب میشوند و این جذابیت هرگز از بین نرفته است.
هوش مصنوعی: من که در این دنیا رسوا شدهام، خودکشی و تسلیم را بر رقیب نمیپسندم، زیرا هیچکس به پای فکرهای منفی و بداندیشان نرفته است.
هوش مصنوعی: دل ما را چه فایدهای از مرهم و درمان است، وقتی که هرگز یاد لبهای تو نتوانسته است درد ما را التیام بخشد.
هوش مصنوعی: ای خسروا، تو باید آرامش خود را حفظ کنی و به کارهایت ادامه دهی، چون دل تو از درد و رنج پر است و وضعیت درونیت تغییر نکرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفت عمر و غم عشقش ز دل ریش نرفت
هیچ کاری به مراد دلم از پیش نرفت
آمد و زنده شدم رفت و بر آمد نفسم
نفسی بیش نیامد نفسی بیش نرفت
گر بنالم، من دلسوخته عیبم مکنید
[...]
یار جز در پیِ آزار دل ریش نرفت
چه جفاها که از او بر منِ درویش نرفت
پای ننهاده به راه غم او سر بنهاد
اشک با آنکه در این ره به سر خویش نرفت
عقل می گفت مرو در پی دلدار ولی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.