هر مژه از غمزه خون ریز تو ناوک زنی ست
کاندرون هر جگر زان زخم ناوک روزنی ست
چشمت آفت، غمزه فتنه، خط قیامت، رخ بلاست
آشنایی با چینن خصمان نه حد چون منی ست
جان که زارم می کشد از یاد چون تو دوستی
جان من از تو چه پنهان آشکارا دشمنی ست
چشم ار بی تو جهان بیند، بگیرش عیب، از انک
خیره بی دیده آلوده تر دامنی ست
ساقیا، گرمی خورم بی تو نگویی کان می است
مردنم را شربتی و آتشم را روغنی ست
ای که در گریه زنی طعنم که این خونابه چیست
بر گذر زین سیل تند من، قوی مردافگنی است
اندر آن مجلس که خود را زنده سوزند اهل عشق
ای بسا مرد خدا کو کمتر از هندوزنی ست
عندلیبان را غذای روح باشد بوی گل
مرغ دشت است آن که عاشق بر جو و بر ارزنی ست
هر شبی خسرو که کوبد سینه در کویت به درد
زیر دیوار تو، سلطان، پاسبان چوبک زنی ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و درد ناشی از عشق میپردازد. شاعر در هر بیت به زیبایی معشوق و اثرات غمانگیز عشق اشاره میکند. او میگوید مژههای معشوق چنان تأثیری دارند که مانند تیرها به دل آدمی مینشیند. چشمان معشوق به عنوان آفتی وسوسهانگیز و بدیع توصیف شده که بینوایی را به دنبال دارد.
شاعر همچنین به تضاد بین عشق و دوستی، و نیز عشق که به گفتهاش در عین نزدیکی، دشمنی به بار میآورد، اشاره میکند. او از محفل عاشقان میگوید که در آن افراد برای عشق و شوق از خود میسوزند، و نغمههایی دربارهی عشق و زیبایی طبیعی حکایت میکند.
در اینجا، عشق با عواطف شدید و چالشهای درونی همراه است و شاعر از اندوه و خوشیهای این تجربه سخن میگوید.
هوش مصنوعی: هر مژهات به خاطر زیبایی و نازکیات همچون تیرکمانی است که از آن خون عشق میچکد. هر جگری که این زخم را تحمل کند، پنجرهای به سوی درد و رنج توست.
هوش مصنوعی: چشمانت مانند آفتاب است، حرکات و نگاهت مایهی فتنه و مشکل. خط و نشانههای صورتت همانند روز قیامت است و آشنایی با چنین دشمنانی برای کسی چون من، غیرممکن و ناپذیرفتنی است.
هوش مصنوعی: جانم به شدت در رنج است و یاد تو به شدت آزارم میدهد. دوستی جان من از تو پنهان نیست، چرا که آشکارا با من دشمنی میکنی.
هوش مصنوعی: اگر کسی چشمش به جهان بیفتد و تو را نبیند، باید به او ایراد بگیریم؛ زیرا نادانی او بدتر از آلوده بودن دیده است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر من در غیاب تو سرود مینوشم، نگو که این می است؛ چرا که نوشیدنیام مرگ مرا دربر میگیرد و آتش درونم را خاموش میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر گریه من به من طعنه میزنی که این اشکها چه معنایی دارد، باید بدانی که در برابر این سیل تند، من قویتری هستم که به سمت جلو پیش میروم.
هوش مصنوعی: در مجلسی که اهل عشق به خاطر محبت و شوق خود میسوزند و خود را فدای عشق میکنند، مردان خدا نیز وجود دارند که ممکن است از نظر مقام و ارزش کمتر از یک زن هندو باشند. این به معنای آن است که در عشق و فداکاری، گاهی اوقات معیارهای انسانی و اجتماعی معنا ندارد.
هوش مصنوعی: پرندگان باغ را بوی گل nourishment روح میدهد، و عاشق بر روی زمین و در کنار گلها قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر شبی خسرو، به یاد تو و به خاطر عشقش، با دل شکستۀ خود به دیوار کوی تو ضربه میزند. در این حال، در کنار دیوار تو، نگهبان محبت و عشقش وجود دارد که خود را آماده کرده تا از او محافظت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم بر آستانش بیدلی خوش میگریست
کس نگفتش کز کجائی، خون دل از بهر چیست
دهر چون گل مینشاند هر دمم در خاک و خون
خاک خواری بر سر من، این چه عمرست، این چه زیست
در شب هجران به شمعی صحبتم افتاده بود
[...]
حزنی این عشق است نی افسانه چندین شکوه چیست؟
لب به دندان گیر و دندان بر جگر نه باک نیست
زاری بلبل ز شوق گل بود پوشیده نیست
سبزه را مژگان تر یارب ز شوق نام کیست
گفتوگوی اهلِ غفلت، قابلِتأویل نیست
خوابِ پای خفته را، تعبیرکردن، مشکل است!
شب که در پیمانه می می ریختم از بهر زیست
بی لب لعلت صراحی وار چشمم خون گریست
باعث نارفتن کویت نمی پرسی که چیست
گر نمی آیم به سوی بزمت از شرمندگیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.