تو، ای پسر، که از این سو سوار می گذری
مرا کش ارز که برای شکار می گذری
ز دوستان که به جولانگه تو خاک شدند
به شوخی تو که ای شرمسار می گذری
هزار دل به دوال عنایت آویزان
تو بر شکسته از ایشان سوار می گذری
جراحتی به جز این نیست آشنایان را
که آشنایی و بیگانه وار می گذری
چه مرهمی که فزون است در دم، ار چه دمی
هزار بار به جان فگار می گذری
تو مست خراب چه دانی که تا چه می گذرد؟
در آن دلی که به شبهای تار می گذری
تو در درون دل تنگ من خلی همه شب
گلی، ولی به دلم همچو خار می گذری
قرار وصل خوش است ار چه دیر می بینم
ولی چه سود که زود از قرار می گذری
بلاست ناله خسرو، برون میا زین بیش
که مست می رسی و در خمار می گذری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به کسی که در حال گذر است، خطاب میکند و احساسات خود را نسبت به او بیان میکند. او از درد فراق دوستانی که به خاطر او دچار مشکل شدهاند و همچنین از دلتنگی و حسرتی که به خاطر دوری آن شخص دارد، سخن میگوید. شاعر به زیبایی و جذابیت فرد مورد نظر اشاره میکند و به جراحتهای عاطفی ناشی از آشنایی و فاصله اشاره میکند. در نهایت، شاعر احساس میکند که قرار و وصالی ممکن است در راه باشد، اما از زودگذر بودن زندگی و لحظات خوش نیز میگوید و ابراز ناراحتی میکند. شعر در نهایت به ناله و غم ناشی از جدایی و فراق ختم میشود.
هوش مصنوعی: ای پسر، که از این طرف میگذری، زحمت بکش و به من توجه کن، چون تو برای شکار به اینجا آمدهای.
هوش مصنوعی: دوستانی که به خاطر تو به خاک و نفرین افتادهاند، تو که با بیتوجهی و شرمساری از کنار این وضعیت عبور میکنی، این موضوع برایت خندهدار است.
هوش مصنوعی: هزاران دل، به دامن محبت تو آویزان هستند، و تو با زیبایی و شکوه، از میان آنها به راحتی عبور میکنی.
هوش مصنوعی: آشنایان تنها یک زخمِ دل دارند و آن این است که تو به راحتی از کنارشان میگذری، مانند یک غریبه.
هوش مصنوعی: در هر لحظه که میگذرد، درد و رنجی که احساس میشود، به اندازهای زیاد است که گویی نیاز به درمانی بزرگ دارد. هر لحظهای که از زندگی میگذرد، مانند گذر هزار بار پر از نگرانی و رنج است.
هوش مصنوعی: تو در حالت مستی و نابسامانی خود بیخبر از روزگار و حالاتی هستی که در دل کسانی میگذرد که در تاریکی شبها زندگی میکنند و مشکلات و دردهای عمیقتری دارند.
هوش مصنوعی: تو در دل ناراحت من همچون گلی هستی که همیشه در یادم است، اما وقتی به یاد تو میافتم، احساس میکنم که دلتنگی و غم وجودم را پر کرده است.
هوش مصنوعی: نزدیکی و وصال با تو خوشایند است، هرچند که مدت زیادی است که تو را نمیبینم، اما چه فایده که این نزدیکی زودگذر است و تو به سرعت از آن فاصله میگیری.
هوش مصنوعی: صدا و ناله خسرو به قدری غمانگیز و ناراحتکننده است که بهتر است از آن فاصله بگیری و در این حالت، به مستی و رنگ باختن نپرداز. این احساسات عمیق و خمارگونه هرگز نمیتوانند ما را از درد و اندوهی که در دل داریم دور کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا چنین مگر از منع یار میگذری
که دردمندی و آسودهوار میگذری
چنین که برزدهای چابکانه دامن ناز
سوی کدام سیهروزگار میگذری
ز بیم طعنه، به هر کجا روی، به هرکه رسی
[...]
سبک بران چو از این بیقرار میگذری
که گر عنان بکشی شرمسار میگذری
به یاد نوش همه شعلههای دوزخ عشق
زبانهایست که از یک شرار میگذری
ز حال دل خبرم ده که داغتر شویام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.