گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

گهی بنما و گه پوشیده دار آن روی گلناری

چه غم دارد ترا، بگذار تا میرم بدین خواری

خرابم هم به یک دیدن، من دیوانه در رویت

کسی را برده این می کو کند دعوی هوشیاری

لبت در خواب می بوسیدم امشب، بلعجب کاری

که می در خواب می خوردم، این زمان مستم به بیداری

خوشم با تو درین سودا که باشم با تو در کنجی

تو سوی خویش ندهی راه و من پیشت کنم زاری

ندارد چشم من بر آستانت سیری از سودن

مگر کز خاک گردد سیر، وه این دیده ناری

ز جورت ذوق می گیرم که کاری ناید از خوبان

بجز شوخی و بدخویی و تندی و جفاکاری

تو زهد خود کن، ای زاهد، مرا بگذار با شاهد

به رسوایی و قلاشی و جرعه خواری و خواری

اگر چش غمزه خونخوار صد خون می کند هر دم

مبارک باد، بر سلطان من رسم ستمگاری

به صد سختی بخواهد کشتنم غم بعد ازین، زیرا

نماند آن دل که خسرو را به غم می کرد غمخواری

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

فرخی سیستانی

امیرا! تو به هر خوبی و نیکویی سزاواری

ازیرا خوب کرداری چنان چون خوب دیداری

توان گفتن ترا کاندر جهان فردی و بی یاری

به دانایی و بینایی و بیداری و هشیاری

حدیث ملک و کار عالم و شغل جهانداری

[...]

قطران تبریزی

ز بوی باد آزاری ز نقش ابر نیسانی

نه پندارم که با بستان بهشت عدن یاد آری

شده کافور مینائی براغ از صنع یزدانی

شده دینار مرجانی بباغ از فعل داداری

گل و شمشاد دیداری ترنج و نار پنهانی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
انوری

زهی کلک تو اندر چشم دولت کحل بیداری

به عونش کرده مدتها جهانداران جهانداری

مجیر دولت و دنیا و اندر دیدهٔ دولت

ز رای تست بینایی ز بخت تست بیداری

جهان مهر و کینت وجه ساز نعمت و محنت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مجیرالدین بیلقانی

جهان از برف پر کافور قیصوریست پنداری

بیاور باده روشن که شد روی هوا تاری

نه به زین موسمی باشد ز بهر عیش و میخواری

نه سلطان ارسلان دارد نظیری در جهانداری

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
عطار

تو را تا سر بود برجا کجا داری کله داری

که شمع از بی سری یابد کلاه از نور جباری

سر یک موی سر مفراز و سر در باز و سر بر نه

اگر پیش سر اندازان سزای تن، سری داری

چو بار آمد سر یحیی سرش بر تیرگی ماند

[...]