ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجوی
خزانست در چمن عاشقان، بهار مجوی
دلم به صحبت مستان و شاهدان خو کرد
نشان تقوی ازین رند دردخوار مجوی
چو من ز خون دل سوخته سیه رویم
سپید رویی من زین سیاه کار مجوی
نروید از گل من جز گیاه بدنامی
گل سلامت ازین خاک خاکسار مجوی
به جز فساد ز فاسق دگر عمل مطلب
به جز وفا ز مقامم دگر شمار مجوی
ز اهل میکده جز ناکسی جمال مخواه
به کنج مزبله جز ماکیان شکار مجوی
دلا، چو هدیه جان پیشکش نخواهی کرد
بر آستانه سلطان عشق بار مجوی
سوار چابک من، آمدم به بندگیت
قرار بندگیم ده، ولی فرار مجوی
چو خسرو راز بتان زینهار نتوان یافت
مجو رهایی از آن بند و زینهار مجوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و مستی خود اشاره میکند و از دیگران میخواهد که به او نصیحت نکنند، زیرا او در دنیای عاشقانهاش غرق شده است. او میگوید که عشق همچون بهاری در دل عاشقان میدرخشد، اما او در فصل خزان است و نباید به دنبال نصیحت معنوی و تقوایی از او باشند. او به وضعیت خود به عنوان کسی که از درد عشق رنج میبرد، اشاره میکند و میگوید که فقط بدنامی از او باقی مانده است. شاعر بر این باور است که از اهل میکده و دنیای عشق، جز ناکسی و زیبایی نمیتوان انتظار داشت و در نهایت به این نکته میرسد که حقیقت را تنها در دل و جان خود باید جستجو کند و به دنبال رهایی از بند عشق نباشد.
هوش مصنوعی: از من که عاشق و سرمستم، انتظار کمک نداشته باش. در باغ عاشقان، فصل خزان است و بهار را جستجو مکن.
هوش مصنوعی: دل من به گفت و گوهای عاشقانه و حضور شاهدان عادت کرده است. بنابراین از رند و آوارهای که دردی دارد، نشانه تقوا و پرهیزگاری را درخواست نکن.
هوش مصنوعی: وقتی که من از دل سوختهام و ظاهری تیره دارم، تو به دنبال سفیدی و زیبایی من نگرد.
هوش مصنوعی: از گل من فقط گیاهانی که نامناسب و بد هستند نمیرویند. از این خاکی که حقیر است و پایین، گلی با سلامتی و خوبی پیدا نکن.
هوش مصنوعی: جز بدی کار فاسقها چیز دیگری نمیتوانم بگویم و از مقام وفاداریام هم جز این انتظار نداشته باش.
هوش مصنوعی: از مردمان میکده چیزی جز عیب و نقص را انتظار نداشته باش و در جایی که بیارزش است، به دنبال شکار مرغهای بیفایده نرو.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر نمیخواهی جان خود را به عنوان هدیه تقدیم کنی، پس نباید در درگاه محبت بیجهت انتظار و درخواست داشته باشی.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو با شتاب و سرعت آمدهام، میخواهم که در بندگیات قرار گیرم، اما از فرار و گریز خودداری کن.
هوش مصنوعی: هرگز نخواهی توانست راز محبوبان را، مانند خسرو، کشف کنی؛ پس ای برادر، از آن بند و زنجیر رهایی طلب نکن و هرگز به دنبال آن نباش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.