گاهم ز غمزهها هدف تیر میکنی
گاهم زبون چشم زبون گیر میکنی
من جامه کاغذین کنم از رشک کاغذت
کان را چو برگ که هدف تیر میکنی
خونها که میخورانیم، از تو بدین خوشم
گویی به کام من شکر و شیر میکنی
شب گوییا به خواب لبم بر دهان تست
این خواب را بگو که چه تعبیر میکنی؟
من از غمت خمیده، تو گویی جوان شدی
خوش خندهایست اینکه به تدبیر میکنی
گفتی بلا رسد که به خواریت میکشد
جان عزیز من، تو چه تقصیر میکنی؟
هردم مگو، ز یاری خسرو مراست شک
زیرا سخن مخالف تقدیر میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف احساسات خود نسبت به معشوق میپردازد. او از آسیبهایی که معشوق به دل او میزند صحبت میکند و میگوید که با هر نگاه و رفتار او، قلبش مورد هدف تیر غم و حسرت قرار میگیرد. شاعر همچنین اشاره میکند که حسرت معشوق بر دلش سنگینی میکند و آرزو دارد که زیباییهای او را به کاغذی از عشق تبدیل کند. در عین حال، او از عذابی که به خاطر معشوق متحمل میشود، سخن میگوید و میپرسد که این رویای شیرینی که در شب دارد چه معنایی میتواند داشته باشد. او به ناسازگاری بین عشق و سختیها اشاره کرده و میگوید که چقدر این احساسات برایش پیچیده و دردناکند. در نهایت، شاعر از ادعای دیگران مبنی بر این که عشقش به معشوق از دست رفته است، ابراز تردید میکند و به قضا و قدر اشاره میکند.
هوش مصنوعی: گاهی چشمانت به نرمی و زیبایی هدف تیر میشوند و گاهی با زبان نگاهت، خود را در دلها جا میکنی.
هوش مصنوعی: من به خاطر حسادت به کاغذ تو، لباس کاغذی میپوشم، زیرا تو را مانند برگ، هدف تیر قرار میدهی.
هوش مصنوعی: ما خونها را که مینوشیم، تو از این موضوع آگاه هستی و به کام من مثل شکر و شیر خوشی میآوری.
هوش مصنوعی: شبی به نظر میرسد که لبم بر دهان تو قرار دارد. حالا این خواب را برایم بگو که چه معنایی از آن استخراج میکنی؟
هوش مصنوعی: من از غم تو ناراحت و اندوهگین هستم، اما تو ظاهراً به جوانی رسیدهای و با خوشحالی زندگی میکنی. این نشان میدهد که تو با تدبیر و برنامهریزی به جلو میروی.
هوش مصنوعی: تو گفتی که اگر بلایی به تو برسد، جان عزیز من به خطر میافتد. حالا میپرسم که تو چه تقصیری در این میان داری؟
هوش مصنوعی: هرگز نگو که یاری و کمک خسرو برای من است، زیرا این سخن با اراده و تقدیر مخالف است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بس در وفا تأمل و تأخیر می کنی
تا می کنی به وعده وفا پیر می کنی
رنجش طبیعتی تو و بیداد خوی تست
با خلق صلح از سر تزویر می کنی
خود ظلم کرده از دل ما غبن می کشی
[...]
زین گریه دروغ که ای پیر می کنی
آبی به شیراز سر تزویر می کنی
زان به بود که سیر کنی صد گرسنه را
چشم گرسنه خود اگر سیر می کنی
از سیر نیست مانع عمر سبک خرام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.