ترکی ست بدخو آنکه من دارم سر و سودای او
چشمی ست کافر آنکه شد جان و دلم یغمای او
شکلی به دل پنهان شده، بالا بلای جان شده
ای صد چو من قربان شده بر قد و بر بالای او
دل زان سر زلف دو تا زیر کلاهش کرده جا
گر جان من پرسی کجا، اینک ته یک پای او
زو ناوک و از من تنی، زو تیغ وز من گردنی
این است رای چون منی تا خود چه باشد رای او
گر خواست بریدن سرم، زان رفت بر تن خنجرم
تا وقت مردن بنگرم باری رخ زیبای او
امروز در جانم سخن، فردای وصلم در دهن
او در غم امروز من، من در غم فردای او
تن شد به رنج آموخته، دل شد به درد افروخته
جان با بدن هم سوخته از آتش سودای او
هر شب روم با چشم تر آنجا که بود آن سیم بر
گر چه از او نبود اثر، باری ببینم جای او
در چشم من آن خاک پا گه سرمه شد، گه توتیا
درمان چشم آمد مرا، خسرو، به خاک پای او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی که شما آوردید، به شدت عاشقانه و پر از احساس است. شاعر در این شعر از عشق و شوق خود به محبوبش سخن میگوید و توصیفاتی از زیبایی و جذابیت او ارائه میدهد. او به شدت تحت تأثیر محبوب قرار دارد و هر لحظه از زندگیاش به او وابسته است. در این شعر، احساسات عمیق، حزن و شوق در کنار هم نمود پیدا کردهاند. شاعر از درد و رنج ناشی از عشق صحبت میکند و همچنین به شوق دیدار محبوب و یادآوری او در هر لحظه اشاره دارد. در نهایت، این غزل به ابراز عشق و دلبستگی عمیق شاعر به محبوبش میپردازد، و تمهای جدایی، غم و شوق را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: محبوب من دارای روحی ستمگر و دلخراش است، و کسی که عاشق اوست، چشمی سرکش و کافر دارد و جان و دلش به قدرت او تسخیر شده است.
هوش مصنوعی: در دل نازکنارنجی یک تصویر زیبا پنهان شده و به راحتی جانم را میرباید. من صدها بار به خاطر قد بلند و زیباییاش قربانی شدهام.
هوش مصنوعی: دل، که در زیر آن کلاهی پنهان شده، جا دارد. اگر از جان من بپرسی که کجاست، به تو میگویم که در انتهای یکی از پایهای او قرار دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که من و تو از یکدیگر تاثیر میپذیریم؛ تو مانند یک تیغ و من مثل گردنی هستم که تحت تاثیر آن قرار دارم. این به ما میگوید که هر یک از ما بر دیگری اثرگذار است. پس در نهایت، به این موضوع اشاره دارد که درک و نظر هر یک از ما درباره دیگری میتواند به نوعی بر روی تصمیمگیریها و راهکارهای ما تاثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر تصمیم به کشتن من داشته باشد، خنجرش بر بدنم خواهد بود، تا زمانی که بمیرم بتوانم یک بار هم که شده، چهره زیبا و دلربای او را ببینم.
هوش مصنوعی: امروز در دل من از عشق سخن میگوید، و روزی که به وصال او برسم، آن عشق در کلام او جاری خواهد بود. من اکنون در اندوه وضعیت امروز خود هستم، در حالی که او هم در غم من در فردا به سر میبرد.
هوش مصنوعی: بدن به خاطر رنجهایی که دیده زنده مانده است و دل به خاطر دردهایش میسوزد، روح نیز در آتش عشق او سوخته و چنان به جان و بدن پیوند خوردهاند که انگار هر دو در یک آتش میسوزند.
هوش مصنوعی: هر شب با چشمان اشکآلود به جایی میروم که او بود. حتی اگر اثری از او باقی نمانده باشد، اما باز هم میخواهم آن مکان را ببینم.
هوش مصنوعی: در چشمان من، آن خاکی که زیر پا بود، گاهی به سرمه تبدیل شد و گاهی به دارویی برای چشم من آمد. ای خسرو، من به پای او افتادم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواهم فگندن خویش را پیش قد رعنای او
تا بر سر من پا نهد، یا سر نهم بر پای او
سرو قدش نوخاسته، ماه رخش ناکاسته
خوش صورتی آراسته، حسن جهانآرای او
گر در رهش افتد کسی، کمتر نماید از خسی
[...]
سرو و صنوبر شد خجل از قامت زیبای او
آشفته سنبل با سمن از زلف عنبرسای او
یک سو دریده پیرهن گل از گل رویش نگر
خون بسته در دل غنچه را دیگر طرف سودای او
در دل هوای عشق او داغست چون من لاله هم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.