تا از بر تو جدا شدم من
یارب که غمت چه کرد با من
از دیدن تو ز دست رفتم
ای کاش ندیدمی ترا من
سیماب شدی و از خیالت
در خویش گمم چو کیمیا من
رفت آن که به یکدیگر رسیدیم
من بعد کجا تو و کجا من
گیرم به غمم رها کنی تو
هرگز غم تو رها کنم من!
گر زنده بمانم اندر این غم
جز مرگ نخواهم از خدا من
کس نیست بدین ستم گرفتار
با خسرو دل شکسته یا من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از جدایی و غم ناشی از آن سخن میگوید. او احساس میکند که پس از جدا شدن از یارش، غم و اندوه او را تسخیر کرده است و آرزو میکند ای کاش هرگز یار را نمیدید. او خود را در این غم غرق شده و میگوید که حتی اگر رها شود، نمیتواند غم یار را فراموش کند. شاعر همچنین از بیکسی و ستمی که بر او رفته سخن میگوید و به مرگ به عنوان تنها راه نجات از این درد اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وقتی از تو دور شدم، ای خدا، دیگر غم تو چه بر سر من آورد.
هوش مصنوعی: از دیدن تو به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم و ای کاش هرگز تو را نمیدیدم.
هوش مصنوعی: تو مانند نقره در آمدهای و به خاطر خیالت، خود را گم کردهام؛ شبیه به طلا.
هوش مصنوعی: رفت آن که به یکدیگر رسیدیم، حالا نمیدانم کجا تو هستی و کجا من.
هوش مصنوعی: اگر تو غمم را فراموش کنی، هرگز نمیتوانم غمت را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: اگر در این غم و اندوه زنده بمانم، هیچ چیزی جز مرگ از خدا نمیخواهم.
هوش مصنوعی: هیچکس را نمیبینم که به این شدت در زنجیر ستم باشد، مثل من یا کسی که دلش به خاطر خسرو شکسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو رفته به باد داده خرمن
من مانده چنین به کام دشمن
زانان چه کنم که چون رسم من
چون کوه کشند پا به دامن
این گازُر شوخ پاک دامن
ای آب ز دیدنت دل من
دنیا شود ار خراب چون من
گردی ننشیندش به دامن
از فعل بد ای خدای ذوالمن
ابلیس کناره جوید از من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.