گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

برآمد ماه عید از اوج گردون

طرب چون ماه نو شد هر دم افزون

بر اوج آسمان نونی ست یا عین

که بیرون آمده ست از کلک بی چون

به گردش چیست چندین نقطه زانجم؟

اگر یک نقطه باشد بر سر نون

ببین اندر رکوع آن پاره نور

هلاکش گوی خواهی خواه ذوالنون

همانا حلقه گوش سپهر است

چو لیلی هست در پهلوی مجنون

شفق بین و سیاهی شب عید

تو پنداری که این مشک است، آن خون

چنین ماه نو و عید خجسته

مبارک باد بر ذات همایون

در اوصاف کمالت نظم خسرو

بنامیزد همه سحر است و افسون

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصرخسرو

که پرسد زین غریب خوار محزون

خراسان را که بی‌من حال تو چون؟

همیدونی چو من دیدم به نوروز؟

خبر بفرست اگر هستی همیدون

درختانت همی پوشند مبرم

[...]

باباطاهر

اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم که این چون است و آن چون

یکی را می‌دهی صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آلوده در خون

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
انوری

درآمد موکب عید همایون

که بر صاحب مبارک باد و میمون

سپهر مجد مجدالدین که شاهان

ز مجدش ملک را کردند قانون

عدو بندی که کلکش در دهاده

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه