چون ز تو می نتوانم که شکیبا باشم
چه غمت دارد بگذار که رسوا باشم
در فراق تو که داند که کجا خاک شوم؟
بخت آن کو که من اندر ته آن پا باشم؟
شب ندانم ز پی دیدن او چون گذرد
بس که تا روز در اندیشه فردا باشم
ای خوش آن دم که برانی به گلویم شمشیر
من در آن فرصت سویت به تماشا باشم
تا به جز من نخورد کس غم تو بیشتری
از پی خوردن غمهای تو تنها باشم
رشکم آید که سگان بر سر کویت گردند
گر بفرمایی من نیز همانجا باشم
وعده ای خواهم و در بند وفا نیز نیم
غرض آن است که باری به تقاضا باشم
از سرم در گذران خواب خوشت خوش بادا
عاشقم من همه شب در غم و سودا باشم
حجت بندگی من خط یار است، از آنک
خسروم، من که غلام خط زیبا باشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلتنگی خود برای معشوق سخن میگوید. او ابراز میکند که نمیتواند در غم معشوق صبور باشد و حتی از رسوایی در این راه نگران نیست. او در فراق معشوق نمیداند کجا خواهد رفت و آرزو دارد که در کنار دوست بماند، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. شاعر به شدت دلتنگ بوده و با غمهای معشوق خود، احساس تنهایی میکند. او حسرت میخورد که سگان در برابر معشوق او را درک میکنند و در نهایت، به رابطهاش با معشوق اشاره میکند و از عشق و وفاداریاش به او سخن میگوید. شاعر با انکار وعدهها به وفا، نشان میدهد که تنها هدفش جلب توجه و درخواست از معشوق است.
هوش مصنوعی: وقتی نمیتوانم از عشق تو صبور باشم، غم تو چه فایدهای دارد؟ بگذار رسوا شوم.
هوش مصنوعی: در دوری تو، کسی نمیداند من کجا به خاک میروم. خوشبخت آن کسی است که من در زیر پای او باشم.
هوش مصنوعی: شب را نمیدانم چگونه میگذرد، زیرا با فکر در مورد فردا، تا صبح در نگرانی هستم.
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که تو شمشیر را به گلوی من نزدیک کنی، چقدر خوب خواهد بود که بتوانم به تماشای تو بپردازم.
هوش مصنوعی: برای اینکه هیچکس به اندازهی من غم تو را احساس نکند، بهتر است که تنها بمانم و بار غمهایت را به دوش بکشم.
هوش مصنوعی: مرا حسودیم میشود که سگها در کنار کوچهات گرد میآیند؛ اگر تو بخواهی، من هم همانجا هستم.
هوش مصنوعی: من وعده ای به تو می دهم و نیازی به وفا به آن ندارم؛ زیرا هدف من این است که یک بار هم که شده، خواسته ای از تو داشته باشم.
هوش مصنوعی: خواب شیرین و دلنشینی از تو در سرم میگذرد، امیدوارم که آرامش و خوشی برایت باشد. من عاشق توام و تمام شب را در اندیشه و غم و آرزوی تو سپری میکنم.
هوش مصنوعی: دلیل بندگی من، محبت یار است؛ زیرا من که بندهی زیبایی خط او هستم، بیچارهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ندارم که ز رویِ تو شکیبا باشم
چون کنم چند چنین بی دل و تنها باشم
بی دلان اند که از دوست ندارند شکیب
به همه وجه اگر باشم از آنها باشم
همه شب در طلبِ وصلِ تو چون خامْ طمع
[...]
تا به کی صرف رضاجویی دلها باشم
فرصتم باد کزین پس همه خود را باشم
گاهگاه از نظرم مست و غزلخوان بگذر
ور نه بر عهده من نیست که رسوا باشم
سخت جانان تو در پاس غم استاد خودند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.