بر جمالت مبتلایم، چون کنم؟
من به عشقت برنیایم، چون کنم؟
لاف عشقت می زنم، جانا، ولی
پس فقیر بینوایم، چون کنم؟
گفتی «از کویم برو، بیگانه باش »
با سگانت آشنایم، چون کنم؟
سر به شاهان در نمی آرد حریف
من که درویش و گدایم، چون کنم؟
روزگاری شد که از لعل لبش
کشته یک مرحبایم، چون کنم؟
خسرو بیچاره می گوید به صدق
«عاشق روی شمایم، چون کنم؟»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک عاشق است. شاعر از زیبایی معشوق و عشق بیپایان خود سخن میگوید و در عین حال از وضعیت خود به عنوان یک عاشق رنجور و فقیر گلایه میکند. او به یادآوری میآورد که علیرغم عشق و وابستگی، از سوی معشوق طرد شده و از او خواسته شده که دور باشد. شاعر همچنین به ناامیدی و ناتوانی خود در رسیدن به معشوق و غصههایش اشاره میکند، به طوری که خود را در مقام درویش و گدا میبیند و از لذتهای عشق به عنوان یک آرزو یاد میکند. در نهایت، او با صراحت میگوید که به عشق و چهره محبوبش وابسته است و نمیداند چگونه با این احساسات کنار بیاید.
هوش مصنوعی: من به زیباییات دچار شدهام، حالا چه کار کنم؟ من به عشق تو وابستهام، پس چه باید بکنم؟
هوش مصنوعی: من از عشق تو حرف میزنم، ای محبوب، اما در واقع، من آدم بیچاره و نیازمندی هستم که نمیدانم چه کنم.
هوش مصنوعی: گفتی که از دیار من برو و بیگانه بمان، اما من با سگهای تو آشنا هستم، پس چه کار کنم؟
هوش مصنوعی: رقیب من که خود را در برابر شاهان قرار میدهد، نمیتواند به من توجه کند، زیرا من یک درویش و گدا هستم. حالا چگونه میتوانم با او رقابت کنم؟
هوش مصنوعی: مدت زمانی است که به خاطر زیبایی لبان او مردهام، حالا چگونه میتوانم این احساس را مدیریت کنم؟
هوش مصنوعی: خسرو بیچاره با دلتنگی و صداقت میگوید: «من به واقع عاشق چهره شما هستم، حالا چه کار کنم؟»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من که بیبرک و نوایم چون کنم
بیرفیق و آشنایم چون کنم؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.