من نخواهم برد جان از دست دل
ای مسلمانان، فغان از دست دل
سینه می سوزد مدام از جور چشم
دیده می گرید روان از دست دل
هر که از دستان دل غافل شود
زود گردد داستان از دست دل
جانم اندر تاب و دل در تب بماند
این ز دست چشم و آن از دست دل
گفته بودم پای در دامن کشم
وین حکایت کی توان از دست دل
قوت پایی نداری، خسروا
تا نهی سر در جهان از دست دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من نخواهم برد جان از دست دل
ای مسلمانان، فغان از دست دل
سینه میسوزد نهان از جور چشم
دیده میگرید روان از دست دل
ای رفیقان، چون ننالم؟وانگهی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.