مده پندم که من در سینه سودایی دگر دارم
زبان با خلق در گفت است و دل جایی دگر دارم
خرامان هر طرف سروی و جان من نیاساید
که من این خار خار از سرو بالایی دگر دارم
مرا این تشنگی از بهر آبی دیگرست، ارنه
نمیبینی که در هر دیده دریایی دگر دارم
طبیبا، خویش را زحمت مده چون به نخواهم شد
که من اندر سر شوریده سودایی دگر دارم
ترا گر رای خونریز من مسکینست، بسم الله
چه می پرسی ز من، جانا، نه من رای دگر دارم
به بازار تو دل را من برید یک نظر کردم
کرم کن یک نظر دیگر که کالایی دگر دارم
همه مستی من در کار چشم و زلف و رویت شد
لبم خاموش و در هر یک تقاضایی دگر دارم
مران سوی کسانم چون تنم شد خاک در کویت
نماند آن سر که جز پای تو دریایی دگر دارم
نمی اندیشی از دمهای سرد من، نمی دانی
که در هر کو چو خسرو بادپیمایی دگر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف عواطف و احساسات درونی خود میپردازد. او از درد و عشق عمیقش سخن میگوید و میگوید که در دلش احساسات دیگری دارد که قابل بیان نیستند. با وجود زیباییهایی که در اطرافش وجود دارد، او همچنان به یک عاشقانه عمیق و خار در دلی دیگر فکر میکند. خواستههایش از عشق به آب و روی محبوبش وابسته است و به پزشکان و دیگران میگوید که تلاش نکنند چون او درگیر احساسی عمیقتر است. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که عشقش بدون هیچ کلامی همچنان در هر گوشهای از زندگیاش حاضر است.
هوش مصنوعی: مرا نصیحت نکن که در دل من عشق و احساس دیگری وجود دارد. هر چند که با مردم صحبت میکنم، در واقع دل من در جای دیگری مشغول است.
هوش مصنوعی: در هر گوشه، سروهایی به زیبایی در حال حرکت هستند، اما من از شدت دلتنگی و آلام خود آرامش ندارم، زیرا در دل من، thornی از عشق به یکی دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: این تشنگی من به خاطر نیاز یه آب جدید و متفاوت است. چون اگر دقت کنی، در هر چشمی که نگاه کنی دریای دیگری از احساسات و آرزوها دارم.
هوش مصنوعی: ای پزشک، خودت را زحمت نده، زیرا نمیخواهم کمکی کنی. من در سرم آرزوی دیگری دارم که باعث شوری و پریشانیام شده است.
هوش مصنوعی: اگر نظر من که یک آدم بیچاره هستم، برای تو خونین و خطرناک است، پس بسم الله، چرا از من سوال میکنی، عزیزم، من نظر دیگری ندارم.
هوش مصنوعی: دل را به بازار آوردم و نگاهی به شوق به تو انداختم، حالا لطف کن و بار دیگر نگاهی به من بینداز، چون چیزی جدید در دل دارم.
هوش مصنوعی: من تمام سرخوشیام به خاطر چشمان تو، موهایت و چهرهات است، زبانم بند آمده و در هر یک از این زیباییها، آرزویی تازه دارم.
هوش مصنوعی: نرو از کنار افرادی که با تو هستند، چون وقتی بدنم به خاک تبدیل شود، در این کوی تو چیزی باقی نمیماند. من تنها دریای دیگری دارم که آن عشق تو است.
هوش مصنوعی: تو به سردی نفسهای من فکر نمیکنی و نمیدانی که در هر گوشه، مانند خسرو بادپیمایی، چیزهای دیگری در درونم دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.