آنکه از جان دوست تر می دارمش
گر مرا بگذاشت من نگذارمش
دل بدو دارم ز من رنجید و رفت
می دهم جان تا مگر باز آرمش
آنکه در خون دل من خسته است
من دو چشم خویش می پندارمش
قالب بی روح دارم، می برم
تا به خاک کوی او بسپارمش
می دهم جان روز و شب در کوی دوست
گوهری زین بیش اگر در کارمش
روی در پای تو می مالم، مرنج
گر به روی سخت خود می آرمش
گر چه رویش داد بر بادم چو زلف
همچنان جانب نگه می دارمش
گر چه هست او یار من، من یار او
من کجا یارم که گویم یارمش!
هیچ رحمی نیست بر بیمار خویش
آن طبیبی را که من بیمارمش
با دل خود گفتم او را، چیستی؟
گفت خسرو، او گل و من خارمش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شاعرانه از کسی است که عشق و وابستگی عمیقی به محبوبش دارد. او بیان میکند که حتی اگر محبوبش او را ترک کند، او هرگز او را ترک نخواهد کرد. شاعر از رنجی که بابت جدایی و دوری محبوبش میکشد صحبت میکند و حاضر است جانش را فدای او کند. همچنین به تصویر کشیدن محبوب و دوری از او به عنوان سختیهای عشق اشاره میکند. در نهایت، او محبوبش را به عنوان خسرو و خود را به عنوان خار معرفی میکند، یعنی عاشق و معشوقی که در کنار هم هستند، اما شرایط و موقعیتها بین آنها فاصله ایجاد کرده است.
هوش مصنوعی: آن کسی را که بیشتر از جان خود عزیز میدارم، اگر او مرا ترک کند، من هرگز او را ترک نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: دل من نسبت به او پر از محبت است، اما او از من ناراحت شده و رفته است. تمام جانم را میدهم تا شاید بتوانم او را دوباره برگردانم.
هوش مصنوعی: آن کسی که باعث درد و رنج من شده است، من او را در چشمان خود میبینم و تصور میکنم.
هوش مصنوعی: من کالبدی بیروح دارم و میخواهم آن را به خاک کوی او بسپارم.
هوش مصنوعی: من جانم را در هر لحظه و هر شب در راه دوست فدای او میکنم، و اگر او بخواهد، جواهری ارزشمندتر از این نیز فدا میکنم.
هوش مصنوعی: من به پای تو احترام میگذارم و نگران نباش که اگر روی خود را سخت بگیرم، به تو آسیب نمیرسانم.
هوش مصنوعی: هرچند او زیباییاش را به من نشان داد و مانند زلفی در باد درخشید، اما همچنان به او توجه و نظر دارم.
هوش مصنوعی: اگرچه او دوست من است، اما من کجا میتوانم خود را دوست او بدانم که بتوانم بگویم دوستش دارم!
هوش مصنوعی: هیچ گونه دردی را نمیتواند درمان کند که خود به آن مبتلاست، مانند طبیبی که به بیماری خودش رحم ندارد.
هوش مصنوعی: با دل خود از او پرسیدم که تو کیستی؟ او پاسخ داد که من خسرو هستم و او گل و من خار او.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکه از جان دوستتر میدارمش
او مرا بگذاشت، من نگذارمش
دل بدو دادم ز من رنجید و رفت
میدهم جان تا مگر باز آرمش
آنکه در خون دل من میرود
[...]
نی به دل تاب نهفتن دارمش
نی به پیش غیر گفتن یارمش
چشم بر بربستم که با خود دارمش
از مقام دیده در دل آرمش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.