بجز معنی حسام ملت و دین
ای مفاخر به گوهر تو عقول
حل هر مشکلی که در سخن است
کرده بر خاطر تو جمله حلول
از محبان خود بتقصیری
خاطر نازکت مباد ملول
در عیادت اگر تساهل رفت
تو کریمی و عذر من مقبول
زان نشد فرصتم بپرسش تو
که به مرثیه بوده ام مشغول
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
بجز معنی حسام ملت و دین
ای مفاخر به گوهر تو عقول
حل هر مشکلی که در سخن است
کرده بر خاطر تو جمله حلول
از محبان خود بتقصیری
خاطر نازکت مباد ملول
در عیادت اگر تساهل رفت
تو کریمی و عذر من مقبول
زان نشد فرصتم بپرسش تو
که به مرثیه بوده ام مشغول
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دین حق را زابتدا زرسول
جز ابوبکر کس نکرد قبول
ازچه گشتم ترید و نامقبول
همچو عبدالله ابن سلول
با همه نزلهای صبح نزول
هم به استغفر اللهم مشغول
ای مثال تو را زمین و زمان
کرده از راه امتثال مثول
دولتت را فتور ناممکن
حشمتت را زوال نامعقول
گشته پیش تو رام و آهسته
[...]
اِذا لَم یُعِن قَولَ النَّصِیحِ قَبُولُ
فَاِنَّ تَعَارِیضَ الکَلَامِ فُضُولُ
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.