بازم از طلعت خود دیده منور کردی
مجلس من بسر زلف معطر کردی
بر سر کشته هجران گذری از سر مهر
خیر مقدم قدم آوردی و در خور کردی
به مقابل نبود . با تو مگر دیدی روی
که بر آئینه رخ خویش برابر کردی
ملک دلها غم روی تو به تاراج ببرد
تا برو مملکت حسن مقرر کردی
گرچه کردی به ننم نسبت آن موی میان
بنگرش کز غم این ننگه چه لاغر کردی
داد خواهان بسر آن خاک قدم کردم گفت
داد خود بافتی این خاک چو بر سر کردی
یاد می دادکه آزار دل ریش کمال
گفته بودی نکنم دیگر و دیگر کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر به محبوب خود اشاره میکند و از زیباییاش و تأثیرش بر زندگیاش سخن میگوید. او از محبت و آغوش محبوب یاد میکند و به احساسات عمیق خود نسبت به او اشاره دارد. شاعر به غم و رنجی که خاطر جدایی از محبوبش دارد، اشاره میکند و به انتظاری که برای دیدن او دارد، اشاره میکند. در کل، شعر به توصیف زیبایی عشق و عواطف پیچیدهاش میپردازد.
هوش مصنوعی: باز هم با جمالت، چهرهام را روشن کردی و مجلس مرا با گیسوان معطرت زینت بخشیدی.
هوش مصنوعی: بر روی جادهای که به خاطر جدایی حاصل شده، با نگاهی محبتآمیز و دوستانه وارد شدی و با قدمهای خود، جایی را برای خود باز کردی.
هوش مصنوعی: در برابر تو هیچکس نبود. آیا تا به حال چهرهات را در آینه دیدی که با خودت مقایسه کنی؟
هوش مصنوعی: ملک دلها به خاطر غم چهره تو به تاراج میرود تا این که تو، سرزمینی برای زیبایی خود مشخص کردهای.
هوش مصنوعی: هرچند تو به مادرم نسبت آن مو را دادی، به آن نگاه کن که از غم این رسوایی چه اندازه لاغر شدهام.
هوش مصنوعی: به قدم زدن بر روی آن خاک پرداختم و به من گفتند که تو خود مشکل را در این زمین به وجود آوردی وقتی که بر آن پا گذاشتی.
هوش مصنوعی: آموخته بودم که دل را نرنجانم، تو هم گفته بودی که دیگر این کار را نکنم، اما باز هم دست به این کار زدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.