باز آتشی به سینه رسیدن گرفته است
خون از دل کباب چکیدن گرفته است
هر کس کشید بر در دلبر متاع خویش
دل نیزه آه و ناله کشیدن گرفته است
دانم شنیده ای که گذشته است از آسمان
آهم که گوش ماه شنیدن گرفته است
ما در تو چون رسیم چو رفتی به صد شتاب
کی عمر رفته کس به دویدن گرفته است
گونی خط و رخ تو ز باران اشک ما
گلها شکفته سبزه دمیدن گرفته است
صد چا سر بریده فتادست بر زمین
مشاطه زلف تو چو بریدن گرفته است
زلف خمیده چند نهی در نظر کمال
دیوار عمر بین که خمیدن گرفته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق عاشقانه و درد ناشی از جدایی میپردازد. شاعر از آتش عشق در دل، خون دل و نالههایی میگوید که از دلش میجوشد. او به یاد آسمان و آههایی که از دلش برمیخیزد، اشاره میکند و به شدت درد عاطفی خود را بیان میکند. همچنین، او به سرنوشت زنجیر شده عشقش اشاره دارد، جایی که زمان به سرعت میگذرد و انسان نمیتواند از آن فرار کند. گالی خط و رخ معشوق را با اشکهای خود مقایسه کرده و به زیباییهای آن اشاره میکند، درحالیکه اعلام میکند سر بسیاری از عاشقان به زمین افتاده و به درد و رنج آنها پی میبرد. در انتها، به خمیده بودن عمر و بزرگی زیبایی معشوق اشاره میکند. این شعر در مجموع حس غم، عشق و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: آتش تازهای در سینه شعلهور شده و خون از دل به شدت میچکد و مانند کبابی سرخ شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که برای معشوق خود تلاش و زحمت کشیده، دلش نیز پر از غم و اندوه شده است.
هوش مصنوعی: میدانم که داستانی را شنیدهای که صدا و آهی که از دل آسمان بلند شده، به گوش ماه نشسته است.
هوش مصنوعی: ما وقتی به تو میرسیم که تو با سرعت زیادی رفتهای، اما هیچکس عمرش را با دویدن نمیگذراند.
هوش مصنوعی: اشکهای ما مانند باران بر چهره و خط و خال تو میافتد و به همین خاطر گلها شکوفا شدهاند و سبزهها جان گرفتهاند.
هوش مصنوعی: صدها سر بریده بر زمین افتادهاند، گویی مشاطه (آرایشگر) زلفهای تو مشغول بریدن است.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن زیبایی و زوال عمر میپردازد. شاعر با اشاره به زلف خمیده، به جذابیتهای ظاهری و موقتی زندگی اشاره میکند. همچنین، به دیوار عمر که نشاندهنده گذر زمان و محدودیتهای زندگی است، پرداخته و به این نکته اشاره دارد که همچنان که زیباییها تحت تاثیر زمان دچار تغییر میشوند، زندگی ما نیز در حال گذر است و باید به این موضوع توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا دیده در جمال تو دیدن گرفته است
خونابه ها ز چشم چکیدن گرفته است
مهر و مه است در نظرم کم ز ذره ای
تا خاک آب دیده کشیدن گرفته است
چون کرده ایم نسبت گل با جمال او
[...]
آرامم از خط تو رمیدن گرفته است
تا نکهت بهار دمیدن گرفته است
خون دلم ز پنجهٔ مژگان به راه او
دامان انتظار چکیدن گرفته است
صهبا به بزم تا نرسیده است نارس است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.