باد آرد بر من بوی نو ناگه ناگه
کو گذر می کند از کوی نو ناگه ناگه
اندک اندک ز صبا بسته دلم بگشاید
چون زهم باز کند موی تو ناگه ناگه
گرچه هندوست خود آن زلف چه دولتیاریست
سر نهاد بر سر زانوی نو ناگه ناگه
مشمر عیب که دیوانه ام و ماه نواسته
گر کنم چشم بر ابروی تو ناگه ناگه
جز بشاهد نکشیدی دل زاهد هرگز
گر فتادی گذرش سوی تو ناگه ناگه
حلقه در گوش شدی زاهد اگر کردی گوش
فضة حلقهٔ گیسوی تو ناگه ناگه
لب به بسته کمال از سخن اما گوید
غزلی از هوس روی تو ناگه ناگه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.