گنجور

 
کمال خجندی

شبی نگذرد بر دوچشم اشک گلگون

که از دل بروما نیارده شبیخون

گر آن مه پذیرد ز من ناله و آه

از اینان متاعش فرستم بگردون

خیالت چون بر آب چشمم نشیند

بگویند بنشست شیرین به گلگون

چو باد آید آن ابروان در نمازم

که دارند از نوجگرهای پر خون

زلب خستگانرا دهی نوشدارو

نخوانم به محراب جز سورة نون

کمال اهل حکمت چوشعر نوخواننده

طبیب شفا بخش باشد به قانون

 
 
 
سوزنی سمرقندی

ز عشق نگاری شدم مست و مجنون

که باشد سر زلف زنجیر میگون

بزنجیر میگون او بسته گشتم

چو مست از می و چون بزنجیر مجنون

نگاری که . . . بر قد و خدش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه