آتش دوری دل ما بر نتابد بیش ازین
داغ هجران جان تنها برنتابد بیش ازین
تن که چون مونی شد از غم چنده بنمایم بدوست
زحمت مو چشم بینا برنتابد بیش ازین
پیش بار سرو بالا آفتاب و ماه را
دعوی خوبی به بالا برنتابد بیش ازین
همچو آب از لطف میتابد بر سیمین یار
هیچ سرو سیمتن را برنتابد بیش ازین
گل سوی او خواست شد دامنکشان گفتش صبا
دامن تر بردن آنجا برنتابد بیش ازین
ما تماشایش بماهی میکنیم آنهم ز دور
نازک است آن رخ تماشا بر نتابد بیش ازین
عکس او در شیشه های اشک بین دیگر کمال
کان پری نظاره ما برنتابد بیش ازین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از دوری معشوق و حسرت به وصال اوست. شاعر به شدت از هجران و فراق رنج میبرد و احساس میکند که دیگر تحمل این درد برایش ممکن نیست. او میگوید که زیبایی و نیکویی معشوقش به حدی است که نمیتواند برتر از آن تصور شود و هیچ چیز با آن قابل مقایسه نیست. شاعر با استفاده از تشبیهات زیبا و احساسات عمیق، عمق عشق و تلخی فاصله را به تصویر میکشد و این احساسات را شعری دلنشین و متاثرکننده میسازد.
هوش مصنوعی: دل ما دیگر طاقت دوری را ندارد و نمیتواند بیشتر از این درد جدایی را تحمل کند.
هوش مصنوعی: تن ما مانند مونی (پیکر) است که از غم و درد رنج میبرد. چگونه میتوانم این درد را به دوست نشان دهم، وقتی که چشم بصیرت بیشتر از این تحمل نخواهد کرد؟
هوش مصنوعی: در برابر قامت راست و بلند سرو، آفتاب و ماه نمیتوانند ادعای زیبایی کنند و از این بیشتر نمیتوانند خود را به نمایش بگذارند.
هوش مصنوعی: چون آب که با نرمی و محبت بر سیمین یار میتابد، هیچ سرو زیبا و خوشفرمی نمیتواند بیش از این تحمل کند.
هوش مصنوعی: گل با شوق به سوی او رفت و دامن خود را کشید. صبا به او گفت: دامن مرطوب را آنجا نباید آورد، زیرا نمیتواند بیشتر از این تحمل کند.
هوش مصنوعی: ما از دور به تماشای زیباییاش نشستهایم، اما آن چهره زیبا دیگر نمیتواند بیش از این در برابر ما بماند.
هوش مصنوعی: در آینههای اشک، تصویر او را میبینم و دیگر زیباییهای عالم نمیتوانند نگاه ما را بیشتر از این تحمل کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد ما ننگ مداوا برنتابد بیش ازین
ناز اعجاز مسیحا برنتابد بیش ازین
یک جهان لذت چکد از هر سر مژگان من
چون کنم چشم تماشا برنتابد بیش ازین
پای در دامان صحرا پیچ همچون گردباد
[...]
عشق ما را ظرف دنیا برنتابد بیش ازین
درد ما را کوه و صحرا برنتابد بیش ازین
مابه جای توشه دل برداشتیم از هر چه هست
بار سنگین راه عقبی برنتابد بیش ازین
بر سر شوریده مغزان گل گرانی می کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.