هر شبی خاک درت از گریه پرخون میکنم
چهره شمعی به آب دیده گلگون میکنم
در به رویم بستی و من بر امید فتح باب
در کنار بحر دیده دم به دم خون میکنم
آه گرمم خانه دل تا نسوزاند به دم
میزنم هر ساعتش از خانه بیرون میکنم
در نگیرد گفتوگوی حاسدان در من که من
همچو شمع از سرزنش سوز دل افزون میکنم
ای ملامتگر دلم در ناله صد جا شد گرو
با چنین دل ترک سودای بتان چون میکنم
من به صد منزل ز خوارزمم جدا و ز آب چشم
همچنان نظاره مردم به جیحون میکنم
چون به فکر ابرویت کج میشود طبع کمال
بازش از نظاره روی تو موزون میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در بیان درد و ناراحتی خود از جدایی و عشق نا کامی صحبت میکند. او هر شب گریه میکند و دلش پر از غم است. او به در یاد محبوبش مینگرد و امید دارد که در باز شود، همچنین به دریا اشاره میکند که هر دم با اشک خود پر میشود. شاعر از آتش دلش و سوزش ناشی از سرزنشهای دیگران میگوید و میخواهد از این حال فرار کند. او با اینکه از سرزمین خود دور است، همچنان به یاد مردم و محبوبش فکر میکند و به زیبایی او نیز اشاره میکند که باعث میشود تمام افکارش موزون و زیبا گردد.
هوش مصنوعی: هر شب با اشکهایم، خاک درگاه تو را سرخ و آغشته به خون میکنم و چهره شمع را با اشکهایم مانند یک گل زیبا به رنگ قرمز در میآورم.
هوش مصنوعی: در دل ماندن و انتظار کشیدن برای گشایش درب به روی من، در حالی که کنارههای دریا را مینگرم و هر لحظه مثل دریا، غم و اندوه را در خود حس میکنم.
هوش مصنوعی: هر لحظه به خاطر داغی که در دل دارم، به خیال خاموش کردن آن، نفس میزنم و آنچه را که در دل دارم، از خانهام دور میکنم.
هوش مصنوعی: من به سخنان حسودان اهمیت نمیدهم، چون مانند شمعی هستم که از سرزنشها و انتقادات، شعلهورتر میشوم.
هوش مصنوعی: ای کسی که مدام مرا سرزنش میکنی، دل من در ناله و شکایت به هزار جا وابسته شده است. با چنین دلی که از عشق مجسمهها دست کشیده، چگونه میتوانم زندگیام را سامان دهم؟
هوش مصنوعی: من از خوارزم و از صد منزل فاصله دارم و با چشمانم که همچون آب اشک میریزد، همچنان به تماشای مردم کنار جیحون مشغولم.
هوش مصنوعی: وقتی به فکر ابرویت میافتم، حال و هوای دل شگفتی و زیبایی را از تماشای چهرهات به دست میآورم و آن را برای تو موزون و هماهنگ میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت دلدارم که از هجران دلت خون میکنم
گفتم ار خون شد ورا از دیده بیرون میکنم
نیست با بارم خلافی غیر از این مقدار بس
گر بلا کم میکند من ناله افزون میکنم
گر که او شیرین شود من میشوم فرهاد او
[...]
اشکریزان در غمت چون رو به هامون میکنم
کاسه مجنون و جام لاله پرخون میکنم
طالبی دارم که میافتد گره در کار من
سر چو تار سبحه از هرجا که بیرون میکنم
ابروی زخمم کشیده چشم داغم سرمه دار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.