من که از وصل تو ای دوست جدا می باشم
سال و مه منتظر وصل شما می باشم
درد عشق تو مرا کشت دوا کن جانا
کاندر این درد به امید دوا می باشم
صبحدم باد صبا چون ز تو آرد پیغام
همه شب منتظر باد صبا می باشم
به تمنای وصال تو که بابم روزی
اندر غم و هجران و بلا می باشم
جان همی گفت که از دست غمت ای دلبر
اندر این مجلس تن بی سرو پا می باشم
را رهان زودم از این غمکده دیده کمال
کاندر این غمکده بی برگ و نوا می باشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دوری و جدایی از محبوب خود گلایه دارد و هر لحظه در انتظار وصال اوست. او در درد عشق زیاد رنج میبرد و از محبوبش درخواست کمک دارد. شاعر به زیبایی انتظار خود را برای دریافت پیامی از محبوب توصیف میکند و در عین حال از غم و اندوه جدایی رنج میکشد. او به شدت خواهان رسیدن به محبوبش است و از زندگی بدون او احساس پوچی میکند.
هوش مصنوعی: من که از نزدیکت دور هستم و بیخبر از وصالت، سالها و ماهها در انتظار دیدار تو به سر میبرم.
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری برایم سخت و آزاردهنده است که جانم را به لبم رسانده است. ای محبوب، به من کمک کن و مرا درمان کن، چرا که من در انتظار بهبودی از این درد هستم.
هوش مصنوعی: صبح زود که باد صبا پیغام تو را به همراه میآورد، من تمام شب در انتظار این باد نشستهام.
هوش مصنوعی: به خاطر آرزوی رسیدن به تو، در روزهایی که دلم پر از غم و دوری و سختی است، در انتظار تو هستم.
هوش مصنوعی: جانم به من میگوید که در این مجلس، بیسر و پا به خاطر غم تو، ای معشوق، حضور دارم.
هوش مصنوعی: زودتر مرا از این مکان غمگین رها کن، زیرا در این جا، بدون رنگ و صدا، به حسرت و ناراحتی زندگی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دم از عشق زنم، همدم جامی باشم
ور ز می توبه کنم، زاهد خامی باشم
زلف و خالی نبود رهزن صاحبنظران
بهر یک دانه چرا بستهٔ دامی باشم
راضیام گر من درویش گدائی گردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.