چه رنجم از تو گر کشتی به نازم
که نازت عمر نو بخشید بازم
چو کارم جز بریدن نیست از خویش
چرا باشد ز تیغت احترازم
طبیبی شربت من گر نسازی
از قند به به خون دل بسازم
ز ابرویت چو رو آرم به محراب
سر زلفت بود عقد نمازم
نظر کج باختی گفتی به آن زلف
دوزخ دارد چگونه کج بنازم
سر زلفت مرا عمر درازست
خداوندا بده عمر درازم
کمال از بندگان ماست گفتی
بدنه اقبال دایم سرفرازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رنج و درد ناشی از عشق سخن میگوید. او به زیبایی معشوقش اشاره میکند و میگوید که حتی اگر به خاطر نازهای او آسیب ببیند، این درد را میپذیرد، زیرا ناز او به زندگی او رنگ و معنا میدهد. شاعر به ناچار باید از خود فاصله بگیرد، اما نمیتواند از تیغ عشق او بگریزد. او به دارو و درمان عشق اشاره میکند و بیان میکند که اگر معشوق به او شربتی ندهد، او عاشقانه و از دل خود برای خود دارویی میسازد. شاعر همچنین ابراز میکند که ابرو و زلف معشوق او را به نماز و عبادت میکشاند و زندگی و طول عمرش را به زلف او گره میزند. در نهایت، او از خداوند درخواست عمر طولانی میکند تا همچنان عشق و زیبایی معشوقش را تجربه کند.
هوش مصنوعی: اگرچه از دست تو رنج میبرم، اما زیبایی و ناز تو باعث میشود که دوباره جوانی و زندگی را تجربه کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که کارم تنها بریدن است، چرا باید از تیغ تو پرهیز کنم؟
هوش مصنوعی: اگر طبیب داروی من را با قند تهیه نکند، من با خون دل خود نوشیدنی درست میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی چهرهات را بر محراب (محل نماز) میگذارم، سر زلف تو برایم همچون نشان و علامتی از نماز است.
هوش مصنوعی: به نظر تو که چشمانت به طرز عجیبی به زلفهای مجنون مینگرد، چگونه میتوانم به این زلفهای آتشین بزرگ و غیرقابل تصور افتخار کنم؟
هوش مصنوعی: خداوند، عمر من به درازای عمر موی تو باشد.
هوش مصنوعی: کمال و برتری به وسیله بندگان ما حاصل میشود و همیشه در اوج شادابی و افتخار قرار دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من این چاره که گفتم زود سازم
بدو کوته کنم رنج درازم
نباشد بر ملک پوشیده رازم
که من جز با دعا با کس نسازم
ز شوقت در کفن خفتم بنازم
ز شوقت در قیامت سر فرازم
چو گیری تیشه بیاستاد لازم
که دستت چوب گردد چوب هیزم
بیوی خویش گردان زنده بازم
همی کش ساعتی دیگر بنازم
به شمع امشب مگر دل همزبانست
که او می سوزد و من میگدازم
سر زلفت مرا عمر دراز ست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.