آبی کجاست کآتش عشقم جگر بسوخت
وین برق جانگداز همه خشک و تر بسوخت
مرغ سپیدهدم که خبر داد از توام
اکنون نمیدهد مگرش بال و پر بسوخت
باید که شمع را نرسد باد و آتشی
پروانه ضعیف چه باشد اگر بسوخت
بازم بسوخت آتش هجران نو جگر
دیدی چگونه سوخت به بادی دگر بسوخت
دوشم بگوشه نظری کردهای عزیز
نازک دل عزیز تو بر ما مگر بسوخت
گفتم که سوز آتش دل کم شود به اشک
این سوز کم نگشت از آن هم بتر بسوخت
می سوخت بار شیع گدازان و پس کمال
از شمع اندکی و ازو بیشتر بسوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.