شمارهٔ ۵۴۹
هرگزم روزی نداد آن طرفة بغداد داد
خرمن امید را زآن کرده ام بر باد باد
آخر ای سرو چمن دل بنده بالای تست
ور نه اول ما در فطرت مرا آزاد زاد
زادم از خون جگر تا کی کنی در هجر خویش
بس بود ما را در این ره عشق مادر زاد زاد
دل که نبود آتشین در عشق تو بی آب به
جان که نبود خاک ره در کوی تو برباد باد
چون ز گلزار رخت باد صبا آرد نسیم
هر نفس گردد دلم زآن زلف چون شمشاد شاد
بر سر کوی هر شب میزنم فریاد و اه
بود که از ما آیدت زین ناله و فریاد باد
گوش خوش میکن کمال از وعده جانان و بس
زانکه من نشنیده ام کان بت کسی را داد داد
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...