گر ترا از ستم و جور خدا توبه دهد
زاهد شهر زعشق تو مرا توبه دهد
پارسا کز به شاهه به دهان آره آب
دیگری را زمی و نقل چرا توبه دهد
زاهد آن نیست که از دست گذارد نسبیع
مگرش همت رندی ز ریا توبه دهد
بخشش پیر مغان بنگر و شرب صوفی
که صراحی می و سنج به ما توبه دهد
کردم از بیم رقیبان به زبان نوبه ز عشق
همه کس راز گنه بیم بلا توبه دهد
گر تو از فتنه گری تویه دهی ابرو را
غمزه را چشم تو زین شیوه کجا توبه دهد
بس نکرد از لب و چشم خوش معشوق کمال
گرچه او از می و مستی همه را توبه دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زاهد از روی تو تا چند مرا توبه دهد
گو دعا کن که خدایش ز ریا توبه دهد
گفته ای بردر منه بس کن ازین ناله و آه
کس ندیدم که گدا راز دعا توبه دهد
عاشق روی نرا زین دو برون کاری نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.