گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
کمال خجندی

سرو را هرکه راست می‌گوید

قامت بار ماست می‌گوید

چون دهانت کجاست می‌گویم

چون دهانم کجاست می‌گوید

خبری ز آن میان چو می‌پرسم

عالِمُ السِّر خداست می‌گوید

می‌کنند دل حدیث بوس و کنار

دل من هرچه خواست می‌گوید

چشم حیلتگرش به فتوی عشق

قتل عاشق رواست می‌گوید

ابرویش گفت فتنه کار من است

کج نشست و راست می‌گوید

آن رخ آورد خط به خون کمال

خال بر خط گواست می‌گوید

 
 
 
نسیمی

روشن است این و راست می‌گوید

آن که «مه روی ماست» می‌گوید

سرو را، یار، «اگر نه عاشق ماست

پای در گل چراست؟» می‌گوید

سنبلش گفت «ملک حسن مراست»

[...]

جامی

دل قدت را بلاست می‌گوید

کج نگویم که راست می‌گوید

هرکه را دیده شد غبار درت

دیده را توتیاست می‌گوید

درد خود بی‌تو هرکه را گفتم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه