دی خرامان برهی بار مرا پیش آمد
فتنه آورد بمن روی بلا پیش آمد
زلف مشکینش اگر داشت به عاشق سر جنگ
با من آن روی بعد گونه صفا پیش آمد
محتشم وار به هر سو که شد آن مه او را
هم ره عاشق درویش گدا پیش آمد
تحفة لایق معشوق چو در دست نداشت
عاشق زار بزاری و دعا پیش آمد
بر رخم گه چو در گه چو عقیق آمده اشک
دیده را بی رخ او بین که چها پیش آمد
ره غلط کردم و پی گم به ملاقات رقیب
بازم آن رهزن دلها ز کجا پیش آمد
نیست در عشق تو خون مژه مخصوص کمال
که ازین سیل درین رو همه را پیش آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
از کجا در رهم آن شوخ بلا پیش آمد؟
چه بلا بود ندانم، ز کجا پیش آمد؟
سوی صحرا به تماشای چمن می رفتم
دلبری، سر و قدی، ماه لقا پیش آمد
آنچه من دیدم و من می کشم از جور فراق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.