از عاشقی همیشه جوان است پیر ما
خالی مباد عشق بتان از ضمیر ما
با آنکه چون چراغ سحر شد جوانه مرگ
هم دیر زیست مدعی زودمیر ما
صد جان ما ستاند و به یک بوسه وعده داد
بسیار بخش دلبر اندک پذیر ما
در دل به قدر ذره نگنجد خیال غیر
کز مهر او پر است ضمیر منیر ما
تا کی دعای وصل کمان ابروان کنم
چون بر نشانه هیچ نیفتاد تیر ما
جان را چو نیست از تن و تن را ز جان گریز
از ما جدا مشو دگر ای ناگزیر ما
داریم صبر اندک و بیش از شمار شوق
پوشیده نیست از تو قلیل و کثیر ما
روز حساب غم نخوریم از گنه کمال
گر عقد زلف یار بود دستگیر ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و تداوم آن اشاره دارد. شاعر بیان میکند که عشق همیشه جوان است و نمیگذارد انسان پیر شود. با وجود سختیها و فناپذیری زندگی، عشق به محبوب باعث زنده ماندن روح و دل انسان میشود. شاعر به سادگی و خالصی عشق اشاره دارد و میگوید که هیچ چیز دیگری جز عشق در دل او جا نمیگیرد. او از ناکامی در وصال و آرزوهایی که محقق نمیشود، رنج میبرد و به صبر در برابر شوق و اشتیاق اشاره میکند. در نهایت، امیدوار است که در روز حساب، عشق او به محبوبش از گناهانش خواهد گذشت.
هوش مصنوعی: عشق همیشه روح جوانی را در ما زنده نگه میدارد و امیدواریم که دل ما هرگز از محبت و عشق خالی نماند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه جوانهها در نور صبح زود به زندگی میفزایند، مرگ به آرامی نزدیک میشود و در این میان، مدعیان پرغوغا سریعتر از آنچه فکر کنیم، به پایان میرسند.
هوش مصنوعی: او با یک بوسه وعدههای بسیاری به ما میدهد، در حالی که دلبر ما تنها اندکی از محبت خود را به ما عطا میکند و این باعث میشود که جانهای زیادی از ما گرفته شود.
هوش مصنوعی: در دل من جای زیادی وجود ندارد که بتواند چیزی غیر از عشق او را در خود جا دهد، زیرا ذهن من تنها با محبت او پر شده است.
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید برای وصال معشوق، به خاطر کمانی که ابروهایش دارد دعا کنم، در حالی که تیر عشق ما به هدف نمیرسد و نشانهای از موفقیت نیست؟
هوش مصنوعی: وقتی که جان از بدن جدا میشود و بدن نیز از جان دور میشود، ای ناگزیر، دیگر از ما جدا نشو.
هوش مصنوعی: ما صبر کمی داریم اما شوق زیادی در دلمان است. این شوق، هرچه باشد، هیچگاه از تو پنهان نیست، چه کم باشد و چه زیاد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت نگران گناهانمان نخواهیم بود، چون اگر محبت و زیبایی یار در دسترس ما باشد، همه چیز برایمان آسان خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر چرخ شد ز جور حسودان نفیر ما
آه ار نه لطف میر بود دستگیر ما
از ما به فتنه سرمکش، ای ناگزیر ما
که آمیزشیست مهر ترا با ضمیر ما
ما قصهای که بود نمودیم و عرضه داشت
تا خود جواب آن چه رساند بشیر ما
نینی ، به پیک و نامه چه حاجت؟ که حال دل
[...]
ما را به عشق می کند ارشاد پیر ما
داند که زاهدی نبود دلپذیر ما
دل جای مهر تست چه پنهان کنیم راز
چون روشن است پیش تو ما فی الضمیر ما
جان میدهیم تحفه به باد و نمی برد
[...]
تدبیر ماست در گرو عقل پیر ما
معلوم تا کجا برسد زور تیر ما
برهان ز معرفت نگشاید در صواب
نقش خطا زند همه کلک دبیر ما
در ملک دل تغلّب دیوان ز حد گذشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.