خط تر گرد لبه عمدا نباشد
چو دودی هست بی حلوا نباشد
کی نسبت کند چشمت به نرگس
که هیچش دیده بینا نباشد
بخوبی گرچه به بالا نشین است
به بالای تواش بالا نباشد
به تیغم گر بزن دشمن که از دوست
سر بریدنم مطلع نباشد
خیالش جز به چشم من مجوئید
که این در در همه دریا نباشد
اگر از دیده ناپیدا بود تیر
از آن باشد که جان پیدا نباشد
کمال خسته را امروز دریاب
که صبرش از تو تا فردا نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محبت هرگز از یکسر نباشد
نباشد این کشش تا زو نباشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.